سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شبهای قدر آمد و تقدیر و سرنوشت

سرخوش دلی که به نامش خطی نوشت

سالی گذشت! مرکب عمرم کجارود؟

دوزخ مکان و مقصد من گشته یا بهشت؟

به امید برآورده شدن حاجات

التماس دعا

- - - -

شب قدر

قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید.

- - - -

در، باران رحمتی است که در جویبارِ هر فرد و هر جمع، به اندازه او جاری می‏شود

خدایا! در شب قدر هر چه خیر نصیب اولیائت می کنی نصیب ما نیز بگردان...

- - - -

شب قدر، شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها.

- - - -

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

آن شب قدر که این تازه براتم دادند

- - - -

شب قدر، فصل نزول آیات رحمانی بر بوستان جان‌های روحانی است.

- - - -

شب قدر، گاه رویش جوانه‌های الغوث الغوث بر عرصه لب‌های تائب است.

ادامه مطلب...



برچسب ها : اس ام اس  ,  شب قدر  ,  بیامک  , 
      

هوای دل تان را داشته باشید

دارم از دست می‏روم. کسی هست به فریاد دل من برسد؟ تا خدا راه درازی دارم.

جاده‏ای می‏خواهم که قدم‏های گریزانم را

به در خانه آن «دوست» برد؛ یک «میان‏بُر» به حریم بالا

نکند مرگ مجالم ندهد.

نکند زنده نباشم، نرسم! نکند عمر کفافم ندهد!

شانه‏ام خرد شده از بار گناه.

فرصتی می‏خواهم تا زمین بگذارم.

همه پل‏های پشت سر من ویران است.

راه برگشتی نیست. من ماندم و یک‏سال غم دربه‏دری؛ غم خانه به دوشی، شانه‏ای می‏خواهم تا یک دل سیر بگریم از درد. من شنیدم که خدا

نردبانی دارد.

به بلندای سعادت، شبی از این شب‏ها، یک شب می‏نهد روی زمین.

من شنیدم که شبی از شب‏ها

می‏شود یک شبه پیمود ره صد ساله. من پی روزی خود آمده‏ام.

من شنیدم که ملائک تا صبح

می‏برند آن بالا

عطر اندوه بنی‏آدم را

من به دنبال خودم می‏گردم.

شب قدر است آیا؟

شب تسبیح و مناجات و سلام.

چشم بر هم بزنی، سحر از راه رسید و تو هنوز در خوابی.ها، مبادا که بگویند به تو سحر از راه رسید است و قلندر در خواب! جامه را از تن خود خواهم کند

شب اشک و توبه

شب ویرانی من،

شب مهمانی «او»

شب بیزاری من از دنیا.

شب دلجویی او از مهمان

شب قدر است آیا؟

من همان بنده از «دوست» فراری هستم

من همان چهره غمگین پریشان‏حالم، من همان آدم خاطی و گنه‏آلوده‏ام

شب قدر است آیا؟

چه کسی می‏گوید: «شب دراز است و قلندر بیدار»؟

شب، کوتاه است

این دقایق همگی نایابند. لحظه‏ها می‏گذرند.

چشم بر هم بزنی، سحر از راه رسید و تو هنوز در خوابی.ها، مبادا که بگویند به تو سحر از راه رسید است و قلندر در خواب! جامه را از تن خود خواهم کند

جوشنی می‏پوشم، بند بندش از نور

جوشنی می‏پوشم. همه از جنس عطوفت، احسان

شب قدر است امشب! تا سحر بیدارم

تا سحر دانه به دانه، غم خود می‏بارم

تا سحر، سر به زانوی «تو» می‏گریم زار، تا سحر، توبه به درگاه خدا

شب قدر است امشب

حیف اگر در شب قدر، قدر خود نشناسیم!




      

دعای جوشن کبیر ماه رمضان

 


 

خداى تعالى در آسمان چهارم خانه‏اى بنا کرده که نامش بیت المعمور است؛ به آن خانه در هر روزى هفتاد هزار فرشته داخل مى‏شوند و از آن بیرون مى‏روند و دیگر به سوى آن تا روز قیامت بر نمى‏گردند و خداى عزّ و جلّ به صاحب این دعا ثواب این فرشتگان را مى‏بخشد.


 

وقتی انسان بخواهد کسی را به سمت خودش بخواند او را صدا می زند؛ هر انسانی که به خدا معتقد و م?من باشد،یا اگر هم به خدا اعتقاد محکمی نداشته باشد اما در مواقع ناراحتی و نگرانی و التهاب بالاخره یک"یا خدایی" می گوید و در حالتهای گوناگون خدا را می خواند. بنابراین دعا یعنی ای خدا گفتن و از خدا چیزی خواستن؛یکی از دعاهای پرفضیلت ماه رمضان به ویژه لیالی قدر دعای جوشن کبیر است.جوشن‌کبیر، دعایی‌ منقول‌ از پیامبر اکرم (صلی‌اللّه‌علیه‌و آله‌وسلم‌) است که حاوی‌ هزار و یک‌ نام‌ و صفت خدای‌ متعال‌ می باشد.

ادامه مطلب...


      

امشب تا سحر ستاره می چینم

از تمام بندهای «جوشنم»، تمنّا می بارد.

دروازه های اجابت، جرأت استغاثه ام را دو چندان می کند.

دریچه ای رو به ملکوت و «خدایی که در این نزدیکی است» مُصحف تو را پیش رو می گشایم.

تو را به حق اسماء جلاله ات، تو را به حق کرامتی که سابقه آن را بر روح و جانم نمایانده ای،

تو را به حق عنایتی که در سایه سار آن، سال هاست ریزه خوار سفره نعمتت بوده ام،

 بر من ببخش همه نافرمانی هایم را، ای خوب بی همتا! زیر سایه کلماتت، زیر سایه کتاب مقدّس نشسته ام؛ بکَ یا اللّه  بکَ یا اللّه تو را به نام تو می خوانم؛

«یا مَنْ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی» از شعله های عذابت بیم دارم؛

«یا مَنْ اِلَیْهِ یَهرَبُ الْخائِفوُن» بنده شرمسارت را بپذیر،

ستاره دنباله‌داری که پُرنورتر از ماه خواهد شد

«یا مَنْ اِلَیْهِ یَفْزَعُ الْمُدینُون» با تمام اشتیاقم به سویت آمده ام؛ سرمایه ام، محبّتی است که به عالم نمی دهم؛ «یا مَنْ بِه یَفْتَخِرُ المُحِبُّون» شکوه های دلم را می دانی.

آب توبه، چشم هایم را صیقل می دهد؛ امشب، سرنوشت مرا در «ماورا» رقم می زنند دستگیره های دعا، مرا به تو می رسانند؛ از خودم خالی می شوم. تمام حرف هایم مسجّع شده اند؛ «اَلْغَوْث اَلْغَوْث خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَب» آهنگ بغضم، سکوت شب را می شکند همه پُل ها کوتاه شده اند.

آسمان، روی دست هایم، بذر امید می پاشد.

با دلم عهد کرده ام از نور آغاز شوم، عهد کرده ام، عهد نشکنم صدای بال فرشتگان، در تمام فضا منتشر می شود. هوای این شب ها، عطر اجابت می دهد.

این شب های تا سحر روشن را به هیچ شب و روز و ساعتی نمی دهم؛ «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» بر چشم هایم نور بصیرت ارزانی دار، «یا أَبْصَرُ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ» می خواهم این ثانیه ها را به تمام زندگی ام پیوند زنم. می خواهم این رکعت ها را به تمام نمازهایم سرایت دهم، می خواهم بر تن تمام واژه هایم، «جوشنی» بپوشانم از جنس نور و نیاز و اجابت.

 




      

 

خدا

باید خود را آماده کنم سفر بزرگی در پیش دارم؛ می خواهم امشب، وسعت پرندگی ام را رها کنم! باید فرصت را غنیمت شمرد! باید این لحظه ها را قدر دانست!

می توان پرواز را تجربه کرد؛

فقط کافی است قدری سبک تر شویم؛ آن قدر سبک که نیروی هیچ جاذبه ای، زمین گیرمان نکند!

شب های قدر است. هر که دارد هوس «قُرب خدا» بسم اللّه

جادّه تقرب، قدم های عاشقانه ای می طلبد.

یگر مجال ماندن نیست! در این سرزمین برای ما جایی نیست.

باید از خود ـ این سرزمین زشتی ها ـ هجرت کنم؛ به آن دیگرم، سر بزنم.

باید با تمام وجود، هجرت کنم! از این «مَنِ» زمینی تا «آنِ» الهی، راهی نیست.

 این شب ها، کوتاه ترین راه رسیدن به آن جاست.

ببارید، چشم های روسیاه من! شاید که اشک ها، آبروی از دست رفته تان را باز گرداند. امشب شما وظیفه سنگینی دارید.

باید هر چه توان دارید در طبق «اخلاص» بگذارید! شما باید جور تمام تن را بکشید. به حال دستانم گریه کنید؛ به حال پاهای ناتوانم گریه کنید، که فردا، بر پل صراط، نلغزند! به حال شانه هایم گریه کنید که زیر بار سنگین گناه هایم در حال شکستند! ببارید! چشم های روسیاه من!

امشب، خدا مهربان تر از همیشه است!

ببارید، چشم های روسیاه من! شاید که اشک ها، آبروی از دست رفته تان را باز گرداند. امشب شما وظیفه سنگینی دارید

باید هر چه توان دارید در طبق «اخلاص» بگذارید!

امشب، خدا به این اشک ها پاداش می دهد! این قطره های حقیر، کارهای بزرگی می کنند! این اشک ها، خاموش کننده شعله های خشمی هستند که قرار است تنم را به آتش بکشند! ببارید، ای چشم های روسیاه من! که من به مدد این اشک ها پا در جاده نهاده ام.

که من به امید این ناله زدن ها دل به دریا زده ام؛ وگرنه، دستانم تهی است و شرمساری ام را حدّی نیست! کوله بار پر از گناهم را با مدد این اشک ها، سبک خواهم کرد! بسوز ای دل! بشکن ای آئینه زنگار گرفته من، بشکن که امشب، به این شکستن نیازمندم! تو که بشکنی، یعنی نیمی از راه را رفته ام!

یک عمر، گردن کشی کردی و مرا هم به هر جا که خواستی بردی؛ به هر کجا که اراده کردی! باید امشب بشکنی، باید امشب بسوزی، که سوز تو کارها بکند. تو بشکنی، چشم ها نیز می بارند، دل بسوزد، اشک ها فوّاره می زنند. باید وقت را غنیمت شمرد، شاید هرگز به شب قدر دیگری نرسیم.




      

بگذار تا بمیرم در این شب الهی

ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه

چندان که باز گردم گیرم ره تباهی

چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما

دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان

بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم

شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

 

شرمنده‌ایم آقا

تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم

چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم

ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم

دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را

گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی

بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر

بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر

جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب

از ما مگیر او را جان حسن الهی

در این شب جدایی در کوی آشنایی

هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی




      

همه افراد به نحوی در تلاش هستند تا به آرزوها و خواسته ها و اهدافی که در سر دارند دست پیدا کنند ،برخی به اهداف خود دست پیدا می کنند و برخی دیگر در حسرت رسیدن به آنها عمرخود را سپری و در نهایت با کوله باری از شکست این دنیای خاکی را ترک می کنند.

 


شب قدر

اما سوال مهمی که دراینجا مطرح می شود این است که برای رسیدن به اهداف،چه عوامل و شرائطی را باید مهیا کنیم تا در سایه سار آنها بتوانیم سرعت خود را برای رسیدن به موفقیت بیشتر کنیم.

در آیات و روایات عوامل متعددی برای موفقیت در ابعاد مختلف زندگی بیان شده است که در میان این عوامل دعا از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و می توان با مدیریت صحیح آن تحولات بزرگی را در زندگی فردی و اجتماعی خود به وجود بیاوریم.

ادامه مطلب...



برچسب ها : دعا  ,  شب قدر  ,  استجابت دعا  ,  توصیه  , 
      

شب قدر، شبی است بزرگ. شبی که صاحب‌دلان در طول سال انتظار رسیدنش را می‌کشند. شبی که به گفته قرآن ملائکه از آسمان به زمین می‌آیند و تقدیر یک سال دیگر، برای بندگان رقم می‌خورد. شبی که می‌توان آن را آغازی نو دانست.

 


شب قدر

از همین رو در روایات اسلامی تأکیدات فراوانی بر بزرگداشت این شب عظیم به وسیله شب‌زنده‌داری، مناجات، خواندن قرآن و ادعیه، برپا داشتن نمازهای مستحبی و قرآن بر سر نهادن شده است. لکن باید توجه داشت که انجام این سنت‌های نیکو لطمه‌ای بر واجبات نزند و خسرانی جبران‌ناپذیر را به دنبال نداشته باشد. برخی از واجباتی که گاه در این شب مورد غفلت واقع می‌شوند در این مجال بررسی خواهند شد.

 

ورود ممنوع اول: ترک نماز صبح

معمولا چند ساعتی تا نماز صبح باقی است که شب‌زنده‌داران به خانه بازمی‌گردند و پس از خوردن سحری خواب بر چشمانشان مستولی می‌گردد. این بهترین زمان برای شیطان است تا دست به کار شده و اجر شب ‌زنده‌داران را ضایع کند. فرصتی مناسب برای ترک واجب به بهانه انجام مستحب. و بدا به حال کسانی که فریب شیطان را خورده و نتوانند بر خواب خوش چیره شوند. این در حالی است که صاحب لیالی قدر، امام علی (علیه السلام) در آخرین وصایای خویش به امام حسن (علیه السلام) فرمودند: «فرزندم ! تو را وصیت می کنم به نماز اول وقت».[1] و در این میان نماز صبح جایگاهی شریف‌تر از سایر نمازها دارد. در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمده است: «کسی که نماز صبح نخواند قرآن از او بیزار است».[2]

ادامه مطلب...



برچسب ها : شب قدر  ,  استجابت دعا  , 
      

شبهایی که به نام شب قدر موسوم اند، شاهد برگزاری مراسم احیاء از سوی مساجد و حسینه و ... می باشیم که هر یک مقید به انجام مراسم دعا و نیایش از پاسی از شب تا هنگام سحر بوده و در این میان شب زنده داران عزیز نیز که به امید بهره معنوی بیشتر قدم به مراسم گزارده اند پا به پای آنان تا سحر بیدارند.

 


عبادت

یک س?ال، آیا حق مطلب در باب شب زنده داری در شب قدر ادا شده؟ افراد هنگام پایان مراسم آن لذت معنوی را چشیده اند و یا صرفا موظف به اتمام دعای جوشن کبیر و به سر گرفتن قرآن بوده و در این بین مرارت ها نیز تحمل نموده اند؟

چگونگی شکل گیری محافل

مس?لین و نمایندگان محافلی که به برگزاری احیاء در شبهای قدر می پردازند مطمئنا با تأسی از احادیث و روایات دست به اقدام چنین حرکت زیبایی زده اند از آن جمله: امام کاظم (علیه السلام ) فرموده است، هر کس شب قدر غسل کند و تا طلوع سپیده، شب‏زنده‏دارى کند، از گناهان خود بیرون مى‏رود.( روضة الواعظین/ ترجمه مهدوى دامغانى/ 556) 

و در روایت هست که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نمی گذاشتند در این شب کسی از خانواده اش بخوابد. محافلی که در این زمینه برگزار می شوند نیز در راستای همین هدف تشکیل شده اما نکته اینجاست که متأسفانه توجه به تشریع و دعاهای خاص و اهتمام به چارچوب و قواعد تعیین شده هدف اصلی از شب زنده داری را در انزوا قرار می دهد. ادامه مطلب...



برچسب ها : شب قدر  , 
      

امام حسن مجتبی علیه‌السلام در حدیثی زیبا و خواندنی توصیه مهمی را در خصوص رفاقت بیان فرموده‌اند.

امام حسن مجتبی علیه السلام به یکى از فرزندانش فرمودند:
اى پسرم! با احدى برادرى و رفاقت مکن تا بدانى کجاها مى‏‌رود و کجاها مى‏‌آید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى کن به شرط اینکه معاشرت، بر اساس چشم‏ پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.


متن حدیث:


قالَ الْحَسَن علیه السلام لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ.


«تحف العقول،صفحه 233»





برچسب ها : حدیث  ,  امام حسن  ,  رفاقت  ,  برادری  ,  چشم پوشی  ,  همراهی  , 
      
<      1   2   3      >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام وب قشنگی داری خوشحال شدم که پیامت را دیدم