سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

با نزدیک شدن ایام محرم الحرام وقتی در کوچه ها و خیابان ها عبور می کنیم به ظواهر و پدیده هایی برمی‌خوریم که توجه انسان را بر می انگیزد و نوعی شور و شعف در انسان ایجاد می نماید و انسان را به تفکر وادار می نماید و آن پدیده چیزی نیست جز آمادگی مردم پیر و جوان، زن و مرد، کودک و نوجوان برای برپایی عزای امام حسین سالار شهیدان علیه السلام و این امر به گونه ای محسوس است که بر هیچ کس مخفی نیست و هر چه زمان بر آن می گذرد نه تنها از عظمتش کاسته نمی شود بلکه روز به روز برجسته تر می شود و هر چه دشمنان تشیع و اسلام در سالهای اخیر در ماهواره و اینترنت و غیره به مرام و مسلک تشیع در زمینه عزاداری حمله می کنند مثل وزش بادی می ماند که شعله آتش غم سید الشهداء علیه السلام را شعله‌ورتر و پرفروغ تر می‌نمایند: «یریدون لیطفئوا نور الله بأفواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون.» (1) 

 

و ما اگر بخواهیم این آمادگی و شور و شعف مردم را به هر چیزی تشبیه کنیم، زیباتر از تشبیه آن به رستخیز و قیامت نخواهد بود، رحمت واسعه خدا بر محتشم کاشانی که این تشبیه زیبا را - که بی شک از الهامات خود سرور جوانان اهل بهشت بوده است - بر زبانها جاری ساخت !!

باز این چه شورش است که در خلق عالم است         باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست                               این رستخیز عظیم که نامش محرم است

بی شک عبادت عظیم عزاداری که علاوه بر تعظیم شعائر دینی بودن، احیاء معالم دینی نیز در آن موج می زند دارای آدابی است ، در این نوشتار برآنیم تا تنها به یکی از آداب عزاداری اشاره کنیم و آداب دیگر را به نوشته های دیگر به جهت اختصار واگذار نماییم .

 

شکر نعمت عزا

یکی از آداب عزاداری سرور شهیدان علیه السلام که کمی عجیب نیز به نظر می رسد و البته برای شروع به عزا نیز مناسب است شکر بر توفیق این امر مهم و حمد بر مصیبت آن جناب است آن طور که در دعا یا ذکر سجده زیارت عاشورا نیز بدان اشاره شده است:

« اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم ،‌ الحمد لله علی عظیم رزیتی »

تمام فجایعی که دشمنان اهل بیت علیهم السلام بر آنها روا داشتند جز خیر برای آنها و شیعیانشان به دنبال نداشت به همین خاطر اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ، خدا را شکر گزارند حتی به خاطر مصیبت عظیم فاجعه عاشورا که بر آسمانها و زمین سنگینی می کند !!

خدایا حمد، فقط سزاوار توست، آن هم حمد کسانی که شکرگزار تواند، به خاطر مصیبت دیدن اهل بیت علیهم السلام، ستایش مخصوص خداست به خاطر مصیبت و ناراحتی بزرگ من از این ناحیه !!

جا دارد در این ایام که به عزاداری پرداخته می شود و این جمله از زیارت عاشورا که در محافل زیاد تکرار می شود مورد تأمل و بازخوانی قرار گیرد .

باید دانست که هر چه از جانب خدا بر اهل بیت علیهم السلام جاری شد جز خیر آنان و شیعیان آنها نبود «هر آن چه از دوست رسد نیکوست » و بر همین منوال بود که حضرت زینب کبری علیهاالسلام در جواب ابن زیاد ملعون، فرمود : « ما رأیت إلا جمیلا » (2) من از جانب خداوند جز زیبایی ندیدم !! و معلوم است که زیبایی که از جانب خداوند دریافت می شود مستحق حمد و شکر است.

حضرت زینب

 

کار از این نیز بالاتر است وقتی که آن بانوی مکرمه بدن قطعه قطعه برادر را به بغل می گیرد و رو به آسمان می نماید، می فرماید : « اللهم تقبل منا هذا القربان »(3) یعنی نه تنها از خداوند طلبکار نیست بلکه از خدا درخواست می کند که برادرش را که قربانی راه خدا می داند ، خداوند قبول کند و چرا این گونه نباشد وقتی که خود اهل بیت علیهم السلام فرموده اند:

« از امر م?من تعجب می کنیم چرا که خدا هیچ قضایی برای او در نظر نمی گیرد مگر این که برای او خیر است اگر با قیچی قطعه قطعه شود برای او خیر است و اگر مالک شرق و غرب عالم نیز شود برای او خیر است »(4) .

و خیری که از طرف خدا رسد استحقاق شکر و حمد را دارد چه خیر از نوع قطعه قطعه شدن و چه از نوع دوم !!

حتی در آن هنگام که انسان گناهی را مرتکب می شود علاوه بر وظیفه توبه انسان یک شکر نیز به خدا بدهکار می شود چرا که درست است که گناه ، خرج کردن و مصرف نعمت و نیروی الهی در راه شرّ می باشد و از این جهت که نباید در راه شرّ مصرف می نموده باید توبه کند لکن از این جهت که بالآخره نعمتی را خرج نموده و مصرف کرده شکر آن نعمت به جای خود باقی است چنانچه در کلام فقها نیز شبیه این مسأله یافت می شود در آن جا که می فرمایند اگر کسی درآمد سال خود را در موردی خرج کند که خارج از شئونات است یا مثلا خرج کار حرام کند و یا اسراف کند علاوه بر اینکه مرتکب حرام شده باید خمس آن را نیز بپردازد و باقی نماندن آن مال تا سر سال خمسی باعث سقوط وظیفه خمس نمی شود و به این حقیقت در دعای کمیل نیز اشاره شده است آنجا که بعد از اعتراف به گناه و مغلوب هوای نفسانی شدن ، باید بگوییم :

« فلک الحمد علی فی جمیع ذلک » (5).

حتی در آن هنگام که انسان گناهی را مرتکب می شود علاوه بر وظیفه توبه انسان یک شکر نیز به خدا بدهکار می شود چرا که درست است که گناه ، خرج کردن و مصرف نعمت و نیروی الهی در راه شرّ می باشد و از این جهت که نباید در راه شرّ مصرف می نموده باید توبه کند لکن از این جهت که بالآخره نعمتی را خرج نموده و مصرف کرده شکر آن نعمت به جای خود باقی است

فلذا در روایت صحیحه ای از امام رضا علیه السلام نیز وارد شده که خداوند خطاب به انسان می فرماید :

« و بنعمتی قویت علی معصیتی ... و أنت أولی بسیئاتک منی » (6).

یعنی ای فرزند آدم تو با نعمت و قدرتی که من به تو داده بودم قدرت گناه کردن را پیدا کردی [مبادا برای خود حتی در گناه کردن نیرو و قدرتی خیال کنی چرا که لا حول و لا قوة إلا بالله ] و گناهان تو اگر چه از این جهت که نیروی آن را من به تو دادم، به من منتسب است لکن زشتی آن گناهان به تو سزاوارتر است [چرا که آنها را با اراده پلید خود واقع ساختی ] .!!!

پس معلوم شد که اصل استفاده از نعمت وظیفه شکر را بر گردن انسان می نهد گرچه مصرف بد آن وظیفه توبه را بر عهده می آورد !!

خلاصه این که تمام فجایعی که دشمنان اهل بیت علیهم السلام بر آنها روا داشتند جز خیر برای آنها و شیعیانشان به دنبال نداشت به همین خاطر اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ، خدا را شکر گزارند حتی به خاطر مصیبت عظیم فاجعه عاشورا که بر آسمانها و زمین سنگینی می کند !!

این است توحید حقیقی که از مکتب اهل بیت علیهم السلام می آموزیم !!!

 

پی نوشت ها:

1-صف/8 .

2- امالی صدوق ص229 .

3- مقتل مقرم ص307 .

4- کافی ج2 ص 62 .

5- مصباح المتهجد شیخ طوسی ص 846 ، شایان ذکر است که در بعضی از کتابچه ها که در آن دعای کمیل است و در دست مردم دیده می شود به جای کلمه حمد کلمه «حجة» است که اشتباه می باشد چرا که در منبع اصلی این دعا که کتاب مصباح شیخ طوسی می باشد همان کلمه حمد است که در متن آوردیم .

6- کافی ج1 ص52 .




      

شب سوم محرم حضرت رقیه(س)

از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب

 

داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده ای

 

گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد

 

می گفت عمّه ام به رخم بوسه داده ای

 

من با هوای دیدن تو زنده مانده ام

 

جویای گنج بودم و ویرانه نشین شدم

 

ممکن نشد که بوسه دهم بر رخت به نی

 

با چشم خود ز خرمن تو خوشه چین شدم

 

تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه

 

دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم

 

تا یک نگه ز گوشه ی چشمی به من کنی

 

من چشم از سر تو دمی بر نداشتم

 

با آنکه آن نگاه ، مرا جان تازه داد

 

اما دوپلک خود ز چه بر هم گذاشتی

 

یکباره از چه رو، دو ستاره افول کرد

 

گویا توان دیدن عمّه نداشتی

 

من کنار عمّه سِتادم به روی پای

 

مجروح پا و اِذن نشستن نداشتم

 

دستی سیاه بی ادبی کرد با سرت

 

من هم کبود دست روی سر گذاشتم 

شاعر: علی انسانی





برچسب ها : دستی  ,  سیاه  ,  رقیه  , 
      

 اشعار شب سوم محرم

اشعار شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

***

السلام علیک یا عطشان

 

چه بلایی سر لبت آمد

 

تا من و تو به وصل هم برسیم

 

جان به لبهای زینبت آمد

 

**

 

زینت شانه های پیغمبر

 

السلام علیک یا مظلوم

 

چقدر چهره ات شکسته شده

 

السلام و علیک یا مغموم

 

**

 

با تو قهرم ! پدر کجا بودی؟

 

بی من و خواهرت کجا رفتی!؟

 

دلخورم از تو ؛عصر عاشورا

 

بی خداحافظی چرا رفتی؟

 

**

 

سر عباس تا سر نی رفت

 

خیمه ها گر گرفت ، بلوا شد

 

تا که دیدند بی علمداریم

 

سر یک گوشواره دعوا شد

 

**

 

من غرورم جریحه دار شده

 

شاکی از دست ساربان هستم

 

کعبه نی ها مدام می گویند

 

دست و پا گیر کاروان هستم

 

**

 

سر بازاردیدنی بودیم

 

دید زلفت که ما پریشانیم

 

عمه ام داد می زد ای مردم

 

به پیمبر قسم مسلمانیم

 

**

 

معجرم را سر کسی دیدم

 

چادرم را سر یکی دیگر

 

با عبایت نماز می خواند

 

مشرکی پشت مشرکی دیگر

 

**

 

دختر حرمله چه مغرور است

 

بر سر بام دف تکان می داد

 

او خبر داشت که یتیم شدم

 

پدرش را به من نشان می داد

 

**

 

کاش قرآن پدر نمی خواندی!

 

خیزران از لب تو ، دلخور شد

 

اولین ضربه را که زد ؛ دیدم

 

چوب خط صبوریم پر شد

 

**

 

عمه با من نبود ، می مردم

 

پای طشت طلا نجاتم داد

 

نه فقط شام ، کربلا ، کوفه

 

خواهرت بارها نجاتم داد

 

**

 

بالهای شکسته ای دارم

 

پر زدن با تو کاش راهی داشت

 

شام ویران به جای ویرانه

 

گاش گودال قتلگاهی داشت

 

**

 

علقمه ، مشک ، ساقی و اصغر

 

شده سر مشق گریه هام پدر

 

بردن من به نفع زینب توست

 

درد سر را ببر زشام پدر

شاعر: وحید قاسمی





برچسب ها : رقیه  ,  پدر  ,  من الذی  ,  ایتمنی  ,  سه ساله  , 
      

غدیر

 

جبریل از آسمان تبسم آورد                        شیرینی دین برای مردم آورد

نعمت ز ولایت علی بهتر چیست؟                والله  که «أتممت علیکم» آورد

 

« یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ »

 

در آینه مهر و مه شکوفایی کرد                   دستان علی بلند بالایی کرد

آن روز خداوند خودش مردم را                      از سوره مائده پذیرایی کرد

 

تاریخ سالخورده حجاز، گرد زمان بر پلک‏هایش، با چشم‏های نیمه باز انتظار حماسه‏ای دیگر را می‏کشد،

امین وحی از پس پرده‏ های غیب، از ورای ابرهای کبودِ آسمان حجاز، از جانب او...

امّا این بار با سبزترین پیام، با زلال‏ترین نزول می‏آید،

آری، این‏بار حقیقت دین، بر دیواره‏ های زمان طنین افکن می‏شود...

«مَنْ کُنْتُ مَولاهْ، فَهذا عَلیٌّ مَولاهْ»

صد بادیه سرمست از آن خم می شد                      ابلیس به زیر دست و پا گم می شد

آن روز تمام شاعران می دیدند                                لب های خدا پر از تبسم می شد

  

رسول خدا صلی الله علیه و آله:« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً »

روشن شدن پگاه دیدن دارد                        پرواز دل از نگاه دیدن دارد

بر قله کوهی از جهاز شتران                       خورشید کنار ماه دیدن دارد

***

عید سعید غدیر، تجلی خواست خالق، روح آفرینش، برانگیزاننده ستایش و دست‏های بلندی که انسان خاکی را به افلاک می‏کشاند، مبارک باد.

 

***

ولایت امیر الم?منین علی علیه‏السلام، چشمه حیات لازَمان و لا مکانی است که در جوشش همواره خویش، هیچ کس را از آن بیعت تاریخی محروم نمی‏کند.

یاران! شتاب کنید،

مبادا از میوه‏های آسمانی این شاخه طوبی دستمان کوتاه بماند.

 

***

سلطان سریر در غدیر است علی

هم جان رسول و هم وزیر است علی

تنها نه به کائنات مولاست علی

بر خاتم انبیا وصی است علی

 

امیرالم?منین علی علیه ‏السلام (در خطبه روز عید غدیر) فـرمـود:

وقتى که به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید،

این سخنان را هر که بود و شنید، به آن که نبود برساند،

توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به یارى ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است.

(وسائل الشیعه 7: 327)

 

مرا آب و گل از خم غدیر است

وجودم از ولایت ناگزیر است

سری دارم که بر دامان زهراست

دلی دارم که در بند امیر است

***

خدا نام ولی را بُرد بالا                   پیام ینجلی را بُرد بالا

تمام دست ها بودند آنجا               ولی دست علی را بُرد بالا

 

عید خجسته غدیر، هنگامه ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان‏های تشنه مبارک باد.

 

آن قول و قرار ازلی را عشق است                            دلدادگی لم یزلی را عشق است

ازهرچه خوشی ست در دو عالم تنها                       مستی ولایت علی را عشق است

 

آن منبری که در غدیر خم ساخته شد تا رسول خدا بر فراز آن، دست مولا را در دست خویش بفشارد، تندیس اهورایی پیوند ولایت به نبوت بود که هنوز در عرصه تاریخ ماندگار است،

و انعکاس آن صدای ملکوتی حضرت خاتم که آیه حقانیّت وجود امیر را قرائت فرمود، هر لحظه در گوش‏های زمانه تکرار می‏شود.

 

بـاور کنید هـر که علـی باشـدش امام

جنت بر اوست واجب و دوزخ بوَد حرام

غدیر

امام صادق علیه ‏السلام:

روز غدیر خم عید بزرگ خداست، خدا پیامبرى مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان و در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانى است.

(وسائل الشیعه 5: 224)

 

 

هر صبح که با نام تو آغاز شود                                در سینه نزول رحمت احراز شود

عید فرخنده غدیر خم، نزول برکت همه احساس‏های معنوی و دریای جاری خیرات نبوی مبارک باد.

 

جهان مثل علی مولا ندارد                          علیّ عالی اعلا ندارد

خدا گفتن به او کفر است اما                      خدا داند که او همتا ندارد

***

به بام کعبه بانگ یا علی بود

امام بت شکن مولا علی بود

همان بت هم که یک روزی خدا بود

دلش خوش بود یکجا با علی بود

***

روی دستان نبی شورش محشر دیدم                      برتر از حشر که من حضرت حیدر دیدم

 

امام رضا علیه ‏السلام:

عیدغدیر روز تبریک و تهنیت است. هریک به دیگرى تبریک بگوید،هروقت م?منى برادرش راملاقات کردچنین بگوید:

« ستایش خدایى را که به ما توفیق چنگ زدن به ولایت امیرم?منان و پیشوایان علیهم ‏السلام عطا کرد»

آرى عید غدیر روز لبخند زدن به چهره مردم با ایمان است…

(اقبال: 464)

 

خدایا ذکر مان را یا علی کن                        سرود بکرمان را یا علی کن 

غم امروز و فردا خوردنی نیست                   تمام فکرمان را یا علی کن

 

برخاست و رسالتش را تکمیل کرد؛ می ‏دانست باغ فردا را چه گل‏هایی روشن می‏کند،

سرمست از عطر گل‏هایی که در راه بودند. و غمگین علف‏های هرزه بود...

 

خم غدیر صحنه هم عهدی است و بس

اصل غدیر بیعت با مهدی است و بس

روز غدیر خم برترین عیدهاى امّت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد؛ آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار (و رهبر) امّتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم توسط او هدایت شوند،

و آن روزى است که خداوند در آن دین را تکمیل و نعمت را بر امّتم تمام کرد و اسلام را بعنوان دین براى آنان پسندید.

(امالى صدوق: 125)

  

 

 

  





برچسب ها : بیامک  ,  غدیر  , 
      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام وب قشنگی داری خوشحال شدم که پیامت را دیدم