خانه سالمندان از پدیده های نوظهور است که سالهاست در شهر و دیار ما جایی را هم برای خود باز کرده است. دیدگاههای مردم درباره این مکان، گوناگون است برخی با جدیت تمام از لزوم آن دفاع می کنند و برخی از اصل با آن مخالفند و برخی هم نظری بینابین دارند.
به راستی تکلیف چیست؟ با پدر و مادری که از کار افتاده اند و دیگر توان اداره خود را ندارند چه باید کرد؟ آن هم در وانفسای امروز؛ زندگی آپارتمانی و دو شغله بودن مرد و گرفتار بودن زن و درس بچه ها و ... اگر توقعات ویژه سن پیری را هم به آن اضافه کنیم شاید حرف موافقان جدی این طرح چندان بی راه هم نباشد.
چه کنیم که حرف دسته دوم هم خیلی بی راه نیست؛ چرا که می گویند: بالاخره آنها پدر و مادر مایند؛ عمری زحمت ما را کشیده اند و حالا که به کمک ما نیاز دارند این بی انصافی است که ما آنها را به خانه سالمندان سپرده و از خودمان دورشان کنیم.
دسته اول در پاسخ می گویند: ایشان رسیدگی می خواهند و با پولی که ما به آنجا می دهیم این هدف تامین می شود؛ ما که آنها را رها نکردیم و به آنها بی توجه نیستیم و ...
شما طرفدار کدام دسته اید؟
ما قبل از اعلام طرفداری از گروهی؛ این سوال را از قرآن؛ کتاب زندگی می پرسیم و نظر او را در این باره جویا می شویم.
قرآن عزیز به ما بگو وقتی پدر یا مادر به سن پیری رسیدند و به اصطلاح از کار افتاده شده و نیاز به رسیدگی پیدا کردند تکلیف ما چیست؟
پاسخی که قرآن کریم به ما می دهد آیات 23 و 24 سوره مبارکه اسراء است:
وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً * وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانىِ صَغِیرًا
و پروردگارت فرمان قاطع داده است که: جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکى کنید هرگاه یکى از آنان یا دو نفرشان در کنارت به پیرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مکن، و به آنان سخنى نرم و شایسته [و بزرگوارانه] بگو.
در معنای «خَفض جَناح» گفته اند: حالتی است که پرنده برای مراقبت و حفاظت از جوجه هایش به خود می گیرد که تعبیر فارسی آن می شود زیر بال و پر گرفتن. طبق این دستور قرآنی بر فرزند واجب است که والدین خود را زیر بال و پر گرفته و از ایشان مراقبت کند و از سپردن آنها به خانه سالمندان پرهیز نماید
برخی نکات نهفته در این آیات
1. خداوند متعال با تاکیدهای متعدد دستور به احسان و نیکی نسبت به پدر و مادر را مطرح کرده است که یکی از این تاکیدها قرار دادن آن در کنار مهمترین پیام اسلام یعنی توحید است. خداوند متعال بلافاصله پس از دستور به یکتاپرستی که اساسی ترین دستور اسلام است دستور احسان به والدین را مطرح می کند که این تقارن، نشان از اهمیت فوق العاده آن است.
2. «اُفّ» در لغت به معنای چرک گوش است که در عین کمی و کوچکی باعث تنفر می شود ولی عرب این واژه را در هر چیزی که باعث رنجش شود به کار می برد.(1) بنابراین وقتی می فرماید به آنها «اُفّ» نگویید یعنی کوچکترین حرفی که باعث رنجش آنها شود هم به آنها نگویید.
3. « نَهر» که «لا تَنْهَرْهُما» از آن گرفته شده معنایش به شدت راندن و از خود دور کردن است (2) که این کار گاهی با فریاد زدن همراه است و گاهی بلندکردن صدا و گاهی هم با خشن کردن صدا (3) به هر حال قرآن کریم در این فراز ما را از راندن و دور کردن پدر و مادر بر حذر داشته و از چنین کاری نهی می کند.
4. وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً ؛ هر چند در این فراز امر به کریمانه سخن گفتن با آنهاست اما به نظر این دستور در سخن گفتن محدود نشده و تمام رفتار و معاشرت با والدین را در برمی گیرد.
در آیه 83 سوره بقره بعد از بیان چند دستور آمده است: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً». هر چند معنای ظاهری آن این است که «با مردم به نیکی سخن بگویید»؛ اما علامه طباطبایی(ره) در تفسیر آن مینویسد: این تعبیر کنایه از حسن معاشرت با مردم است.(4) با استفاده از این تفسیر می توان گفت که منظور از گفتار کریمانه با والدین در این آیه نیز معاشرت کریمانه با آنهاست.
5. معاشرت کریمانه به معنای اطعام و پوشاندن و جا دادن و ... نیست. اینها خدماتی هستند که می توانند با اکرام همراه باشند یا نباشند. این معنا را می توان در مثال مهمان به خوبی درک کرد.
وظیفه ما در قبال مهمان اکرام اوست؛ بنابراین هر رفتاری که با اکرام او سازگاری نداشته باشد باید ترک شود. کسی که غذای خوب برای مهمان تهیه می کند؛ اما او با بی احترامی صدا کرده و به آمدن سر سفره فرا می خواند چنین کسی مهمان را اطعام کرده ولی هرگز اکرام نکرده است.
از همین فراز می توان استفاده کرد کسی که پدر یا مادر خود را به خانه سالمندان می برد با فرض رسیدگی عالی در آن مکان؛ پدر یا مادر خود را اطعام می کند؛ نه اکرام.
6. در معنای «خَفض جَناح» گفته اند: حالتی است که پرنده برای مراقبت و حفاظت از جوجه هایش به خود می گیرد که تعبیر فارسی آن می شود زیر بال و پر گرفتن.(5)
طبق این دستور قرآنی بر فرزند واجب است که والدین خود را زیر بال و پر گرفته و از ایشان مراقبت کند و از سپردن آنها به خانه سالمندان پرهیز نماید.
«اُفّ» در لغت به معنای چرک گوش است که در عین کمی و کوچکی باعث تنفر می شود ولی عرب این واژه را در هر چیزی که باعث رنجش شود به کار می برد.بنابراین وقتی می فرماید به آنها «اُفّ» نگویید یعنی کوچکترین حرفی که باعث رنجش آنها شود هم به آنها نگویید
پنج آموزه ای که از این آیات به دست می آید
بنابراین قرآن کریم در این دو آیه؛ به پنج اصل در رفتار با پدر و مادر اشاره می کند:
الف. کوچکترین بدی هم در حق آنها روا نیست.
ب. از طرد و دور کردن آنها پرهیز شود.
ج. برخورد با آنها در تمام رمینه ها باید کریمانه باشد.
د. وقتی ناتوان شدند بر فرزند واجب است از آنها حفاظت کرده و در مراقبت از آنها بکوشد.
و. بهترین درخواستها که درخواست رحمت است را از خدای متعال برای ایشان بخواهد.
خلاصه بحث
گذاشتن والدین در خانه سالمندان و واگذار کردن امور آنها به متصدیان آنجا با آموزه های قرآن همخوانی ندارد و ما تا زنده ایم و نفس می کشیم موظفیم خود شخصا در خدمت پدر و مادر باشیم. این سخن به معنای تخریب و تعطیلی این مکانها نیست؛ بلکه به معنای آن است که اینگونه مراکز تنها به کسانی اختصاص داشته باشد که به دلایلی کاملا تنها هستند و هیچ کسی را ندارند که آنها را سرپرستی کند.
پی نوشت ها:
1.لسان العرب، ج9، ص7
2.المفردات، ج1، ص826
3.المیزن، ج13، ص80
4.همان، ج1، ص219
5.ر.ک به المیزان، ج13، ص81
و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکى تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده.