سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راجع به حقوق کودکان در روایات و احکام اسلامی، مطلب فراوان است. در قرآن نیز اگر چه مختصرتر اما به مسائل مهمی از حقوق کودکان اشاره شده است.

 


 

 

کودک

 


حق شیرخوارگی کودک

وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (بقره ،233)

مادران، فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند، این حکم براى کسى است که بخواهد حق شیرخوارگی کودک را تماما ادا کند و نیز خوراک و پوشاک مادر به طور متعارف به عهده پدر فرزند است. هیچ کس بیش از توانش وظیفه ای ندارد، نباید مادر به خاطر فرزندش زیانی ببیند نه پدر، و بر وارث او نیز چنین است. اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را از شیر بگیرند، گناهى بر آنان نیست، اگر اراده کردید که براى فرزندان خود دایه بگیرید به شرطى رواست که حقّ دایه را به طور شایسته‏اى بدهید و از خدا بترسید و بدانید که خدا به آنچه مى‏کنید آگاه است.

پزشکان اطفال نیز کامل شدن دو سال در شیردهی را برای سلامتی کودک بسیار مناسب تر می دانند.

حق تربیت، و پرهیز از بی بند و باری جنسی در حضور کودکان

در آیه 58 سوره نور از والدین می خواهد که کودکان خود را عادت بدهند تا برای ورود به اتاق والدین، در سه وقت از اوقات شبانه روز (صبح زود، ظهر، و آخر شب) ، که معمولا وقت خلوت والدین است، کسب اجازه کنند. این دستور هم موجب تربیت کودک و هم موجب ارتقاء سطح فرهنگ خانواده است و از همه مهمتر احتمال برخوردهای نامناسب کودکان با امور جنسی والدین را از بین می برد.  

سخن از کودکان یتیم در قرآن فراون است. اصلا یکی از چیزهایی که قرآن حساسیت زیادی در برابر آن دارد و بسیار به آن سفارش کرده، حق یتیمان است. قرآن خوردن مال یتیم را، فرو بردن آتش معرفی می کند. « إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلوْنَ سَعِیراً»

 

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى‏ بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ.(نور/ 58)

شما اى کسانى که ایمان دارید باید به کسانى که شما مالک آنان شده‏اید و کسانى که هنوز به عقل نرسیده‏اند دستور دهید در شبانه روز سه وقت از شما اجازه ورود بگیرند یکى پیش از نماز صبح و دوم هنگام نیم روز که جامه‏هاى خویش از تن در مى‏آورید و سوم بعد از نماز شبانگاه که این سه هنگام، هنگام خلوت شما است و پس از آن مى‏توانند بدون اجازه وارد شوند و گناهى بر شما و ایشان نیست که هنگام تحرک و برخورد با یکدیگر است، خدا این چنین آیه‏ها را براى شما بیان مى‏کند که خدا دانا و فرزانه است.

اصلاح بینش والدین برای تامین امنیت کودکان

در نص صریح قرآن دستور به بچه دار شدن نداریم اما می فرماید وقتی بچه دار شدید، از مخارج آن نترسید روزی خلایق با خداست.

وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبِیراً (اسراء،31): فرزندان خویش را از ترس فقر نکشید، مائیم که به آنها و به شما روزى مى‏دهیم، کشتن آنها گناه بزرگى است.

به هر حال چه خواسته و چه ناخواسته وقتی کسی بچه دار شد، باید بداند که طفل او یک انسان است و حقوق کامل یک انسان را دارد. لذا چه منتظر او بوده یا نبوده، باید گرامیش داشته باشد و به او محبت کند. لذا مقصود از این آیه این است که با اصلاح طرز فکر والدین، امنیت و حقوق (جنین و) کودکان احیاء شود.

پدر و کودک

 


توجه به حقوق کودکان طلاق

قرآن در آیه ششم سوره طلاق، به رعایت حقوق جنین و نوزادی که والدینش با هم اختلاف پیدا کرده اند، و قصد طلاق دارند، اشاره می کند. در این آیه از پدر طفل می خواهد آرامش مادر باردار را حفظ کرده و هزینه های او را تامین کند. پس از وضع حمل نیز از همین پدر که قصد طلاق همسرش را دارد، می‌خواهد رضایت مادر طفل را برای شیردهی رضایتمندانه، جلب کند اما اگر رضایت او جلب نشد، از حال کودک غافل نشده و سریعا برای شیردهی او توسط دیگری اقدام کند.

أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِنْ وُجْدِکُمْ وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ وَ إِنْ کُنَّ أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَیْهِنَّ حَتَّى یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ أْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرى.‏ (6/ طلاق)

زنان را حتى المقدور در جایى که خودتان ساکن هستید سکونت دهید و آزارشان ندهید تا عرصه را بر آنها تنگ نکرده باشید و اگر باردار باشند مخارج آنها را بدهید تا وضع حمل کنند و اگر فرزندى از براى شما شیر دهند مزدشان را بدهید و با مشورت و مسالمت به خوبى (سر این مساله) توافق کنید، اگر به توافق نرسیدید زن دیگرى شیر دادن بچه را بر عهده بگیرد.

به هر حال چه خواسته و چه ناخواسته وقتی کسی بچه دار شد، باید بداند که طفل او یک انسان است و حقوق کامل یک انسان را دارد. لذا چه منتظر او بوده یا نبوده، باید گرامیش داشته باشد و به او محبت کند. لذا مقصود از این آیه این است که با اصلاح طرز فکر والدین ،امنیت و حقوق (جنین و) کودکان احیاء شود

 

سفارش این آیه به مراعات زن باردار در هنگام طلاق، بیش از آنکه نظر به حقوق زنان داشته باشد به حقوق کودکان اشاره می کند. زیرا وضعیت روانی مادر تاثیر مستقیمی بر وضعیت روانی جنین و کودک داشته و تا آرامش و امنیت و رفاه مادر تامین نباشد، کودک نیز از آرامش و اطمینان روحی برخوردار نخواهد شد.

حقوق کودکان یتیم

سخن از کودکان یتیم در قرآن فراوان است. اصلا یکی از چیزهایی که قرآن حساسیت زیادی در برابر آن دارد و بسیار به آن سفارش کرده، حق یتیمان است. قرآن خوردن مال یتیم را، فرو بردن آتش معرفی می کند. « إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلوْنَ سَعِیراً»

لذا درباره امانتداری مال یتیمان و عودت آن به ایشان در بزرگسالی فراوان سفارش نموده است. وَلا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ‏ ... (152/ انعام)

از ستم در ازدواج با دختران یتیم، با لحن سخت و شدیدی پرهیز داده است. « وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى‏ فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساء: اگر اموال دختران یتیم در اختیار شما باشد و بترسید که در صورت تزویج، درباره اموال آنها به عدالت رفتار نکنید، پس با آنها ازدواج نکنید و زنان دیگر را که براى شما پاک و حلال هستند به همسری بگیرید...(تفسیر احسن الحدیث، ج2، ص272)

بالاتر از همه اینها برای فرهنگ سازی یتیم نوازی از هشدارهای عاطفی و دینی استفاده می کند و با یادآوری این که ممکن است فرزندان عزیز خودتان یک روز یتیم شوند، از ظلم به یتیمان دیگر پرهیز کنید.

وَ لْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِید (النساء،9):

و باید بندگان از مکافات عمل خود بترسند و با یتیمان مردم نیک رفتار باشند کسانى که مى‏ترسند کودکان ناتوان از آنها باقى ماند و زیردست مردم شوند پس باید از خدا بترسند و سخن به اصلاح و درستى گویند.




      

یامک های دلسوختگان بقیع

بقیع 

قبور آل پیمبر، خراب و ویران است 

 فرشتگان همگان اند سوگوار بقیع

در این مصائب عظمى ولىّ عصر بوَد 

 شکسته خاطر و محزون و داغدار بقیع

حرامیان به حرم تا که حاکم اند روا ست 

که مسلمین همه باشند شرمسار بقیع

اینجا بقیع است و این خاک، گنجینه‌دار فریادی است که قرن‌ ها، ارباب جور آن را در سینه ما محبوس کرده ‌اند.

حکایت بقیع، حکایت غربت است، غربت اسلام و با که باید این راز را باز گفت که اسلام در مدینه النبی از همه جا غریب‌ تر است.

در جهان، هم شأن و همتائی کجا دارد بقیع              چونکه یک جا، چار محبوب خدا دارد بقیع

نور چشمان رسول و، پور دلبند بتول                         صادق و سجاد و باقر، مجتبی دارد بقیع

 

اینجا بقعه‌ای است از بُقاع بهشت!

و آن نفخه‌ای که در بهشت، روح می‌دمد، از سینه این خاک برمی‌آید

چرا که اینجا مدفن کلیدداران بهشت است.

جلوه جنت‏به چشم خاکیان دارد بقیع

یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع

گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند

صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع

 

بقیع، بقعه‌ای خاموش و تاریک است، اما روشن از نور امامت.

بقیع، آشنایی غریب است، همدم غربت در جمع آشنایان.

بقیع، مزرعه غم و کشتزار اندوه است.

بقیع 

این گلستان نبیّ بار دگر ویران شده 

چشمهای منتقم ، بار دگر گریان شده

بعد تخریب بقیع و این ستم در آن دیار 

گشت روشن، از چه قبر فاطمه پنهان شده

 

در بقیع عقده‌ های دل با سرانگشت اشک، گشوده می‌ شود و اشک دیده، زخم ‌دل و سوز درون را تسکین می ‌دهد.

دریغ و درد که از ظلم دشمنان خدا

خراب شد همه آثار بى شمار بقیع

خراب کرد ستم، مشهد چهار امام

کز آن شرف به سما یافت خاکسار بقیع

 

مدینه، هم‌ چنان مظلوم است و ... بقیع مظلوم ‌تر!

اهل‌بیت هم‌ چنان غریب ‌اند و ... پیروانشان غریب ‌تر!

رنج‌ نامه نانوشته شیعه، بر خاک و سنگ این مزار، گویا از هر زمان به شِکوه و شهادت ایستاده است.

بشکند دستی که ویران کرد این گلخانه را

درعزا بنشاند او ، شمع و گل و پروانه را

بشکند دستی که هتک حرمت این خانه کرد

شیعه را سوزاند و خون در قلب صاحبخانه کرد

ای بقیع مطهر

ای رازدار صدیق صدیقه اطهر

و ای هم ‌نوای مولا مهدی

آ‌ن‌گاه که غریبانه آنجا به زیارت می‌آید.

ای بقیع با ما سخن بگو

با ما از رازهای سر به مُهری که در سینه داری بگو

یا رب چه حکمتى‎ست در این قطعه شریف                            مهمان غریب و بارگه میزبان، غریب

 یا رب کرامتى! که زنم بوسه بر بقیع                                                سر را نهم به خاک و بگویم بر آن غریب

درون قلب جهان ، انقلاب گشته بیا

نفس، بدون تو همچون عذاب گشته بیا                                                       نظاره کن به فرا سوی مدینه و ببین

حرم به دست حرامی خراب گشته بیا

بقیع

 

ای تربت مطهر!

ای آن‌که بر تربت تو، جای جای، نشانه پای حبیب ما و اثر اشک‌های غریبانه او باقیست!

ای کاش ما بجای خاک تو بودیم

و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور می‌آمد

بر پای او بوسه می‌زدیم

بشنو از این قبرها بانگ اناالمظلوم را                        تا که مهدی باز آید، این ندا دارد بقیع

تا شود ثابت که نور حق نمی‎گردد خموش                 گرچه ویران شد، جلال کبریا دارد بقیع

آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه

حرم برای تو شه کرم میسازه

سالروز تخریبِ خاک بهشت و نیستان غربت، بر عاشقان زیارت بهشت تسلیت باد.

ای بقیع با ما سخن بگو

با ما از رازهای سر به مُهری که در سینه داری بگو

بگو، با ما بگو

لابد صدای گریه غریبانه آن یار را

هنگامی که بر غربت اسلام می‌گرید، شنیده‌ای؟

بگو، با ما بگو که حبیب ما

در رازگویی‌های علی‌وار خویش

و در مناجات‌های سجادگونه‌‌اش، چه می‌گوید

شب که تنها میشود با خلوت روحانی اش                            ای مدینه انـتظار میهمان دارد بـقـیـع

شب که تاریک است و در بر روی مردم بسته است                     زائری چون مهدی صاحب زمان دارد بقیع

 


      

چه عواملى موجب ورود به بهشت مى شود؟ و به دیگر سخن : بهشتیان چه ویژگى هایى در دنیا دارند؟ فایده و اثر مهم پى بردن به پاسخ این پرسش، فراهم آمدن زمینه عملى انسان براى نیل به این ویژگى ها است ... 

تقوا

 

این ویژگى ها عبارتند از:

1- معرفت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله واهل بیت علیه السلام

«...فانه من مات منکم على فراشه و هو على معرفة حق ربه و حق رسوله و اءهل بیته مات شهیدا و وقع اءجره على الله ، و استوجب ثواب مانوى من صالح عمله و قامت النیة مقام اصلاته لسیفه ..» (1) ؛ ... پس راستى چنین است که اگر یکى از شما در بستر خود در حالتى بمیرد که به حق پروردگار و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر آشنا باشد، او شهید از دنیا رفته پاداش شهیدان را دارد و پاداش او در روز قیامت بر عهده خداوند متعال است ، و ثواب آن کار نیک که انجام آن را در دل داشته و قصد آن را نموده بود، خواهد برد و آن قصد او براى جنگیدن در راه خدا و انجام کار نیک جایگزین و جانشین از نیام بر کشیدن شمشیرش مى شود...

مقصود امام علیه السلام از قصد انجام کار، آن قصد و اراده اى است که اگر هنگام عمل فرا رسد انسان از انجام آن هیچ باکى نداشته باشد، و تنها موانع خارج از اراده و اختیار او باز دارنده او از آن کار باشد، چنین قصد و اراده اى صاحب خود را تا آنجا بالا مى برد که اگر در بستر خود و با مرگ معمولى نیز بمیرد در جایگاه شهیدان قرار خواهد گرفت . مشروط بر اینکه عارف به مقام خداوند و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام باشد.

ادامه مطلب...


      

با یاد خدای قدر

صدای قدم‌های ماهِ خوبی‌ها، دل ِ خاکی‌ام را آگاه ساخته است که لحظه‌ی وداع نزدیک است.

لحظه‌ی وداع با ماه مهدی، با شعبان، و من در آخرین ثانیه این ماه به مناجات شعبانیه نشسته‌ام "و اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک1

 پس از آن "و اسمَع نِدائی اِذا دَعَوتُک2من. "ذلک العشقِ" من، "لاریب فیه"، ای خدای عاشقی‌ام . من در آغوش مُهر دلدادگی‌ام. و باران روزه‌داری‌ام "انتَ ربُّ العظیم3

***

 

***

صبح دلدادگی‌ام را با آهنگ دل نواز "الّلهم اِنی اَسئَلُک مِن بَهائِک4مأمن من تو هستی ای خدای دیدگانم و من، زیر چتر پروردگاریت، از باران غم، که در این زندان، بر سر و رویم می‌بارد ایمن شوم . من، روزه‌دار عاشقی‌ام. تشنه‌ی دیدار توأم. نگاهم کن تا سیراب شوم. نگاهم را پذیرا باش که هر چه سفیر تو، قرآن را می‌نگرم سیر نمی‌شوم.

***

 

عطر آش نذری همسایه و صدای ربّنای استاد، تمنای دلم را آشکارتر ساخته است تا من عاشقانه‌تر به ختم شمیم عاشقی‌ام بپردازم و آل عمراندلم را در عدد سی فریاد کنم. "ربّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتَنا و هَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَة اِنَّکَ انتَ الوهّاب5

***

 

 ای خدای آسمانیِ دلِ خاکی‌ام "رُدَّ کُلَّ غَریب6

منی که دَم عاشقی‌ات، گِل وجودم را بیدار ساخت، با نسیم نوازشت دوباره بیدارم ساز؛

ای کسی که "عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر"ی .

 بار الها، ببخشا که من ِ خاکی، آلوده‌ی دنیا گشته‌ام.

ای خدای شَهر ِ رمضان که "اَنزَلتَ فیه" کتاب جاویدان را، "اِغفرلی تِلکَ الُذنوب العِظام" راکه کسی جز معبود دلم نمی‌بخشاید "یا علّام" .

فرشتگان بارگاهت در این قدر آسمانی، زمین را به قدر آورده‌اند تا قدر دلتنگی‌ام را به مهدی‌ات بگویند و مهدی بداند که من، من ِ منتظِر، از انتظار خسته نمی‌شوم تا بیاید ... العَجَل العَجَل العَجَلَ7

و من ضجّه می‌زنم "یا مُفیَّ العَهد8

من ِ بارانی با آمدنش عافیت می‌یابم، بگو بیاید. "اِنّا اَنزَلناه ُ فی لَیلَة القدر" قرآن در حضور ستارگان آسمانی می‌درخشد و من، دلم برای حضور مهدی می‌تپد.

 "و ما اَدراک ما لَیلَةُ القدر" و کسی انتظارم را درک نمی‌کند "لَیلَةُ القدرِ خیرٌ مِن اَلفِ شَهر" هزار ماه کم است بگو هزار سال "تَنَزَّلُ الملئِکةُ و الرّوح"، تا درد انتظارِ مرا، به سویت آورند؟

من منتظرم! بگو بیاید.

"سلامٌ هیَ حتّی مَطلَع الفَجر" تا وقتی تو بیایی همه شب، شب ِ قدر من است و من تا صبح می‌گریم، تا صبح ناله می‌کنم، تا صبح می‌خوانمسرود ِ زندگی بخش را: "اللّهم کُن لِوَلیّک َالحجَّةِ ابنِ الحَسَن". روزه‌دار، سالگرد عاشقیت، سالگرد روزه‌داریت مبارک باد!!!

روزه‌دار، سالگرد عاشقیت، سالگرد روزه‌داریت مبارک باد!!!

 

"یاس خاکی"

 

1- مناجات شعبانیه- مفاتیح الجنان

2- مناجات شعبانیه- مفاتیح الجنان

3- فرازی از دعای "یا علی یا عظیم" ا زدعاهای ماه رمضان

4- دعای سحر- مفاتیح الجنان

5- سوره آل عمران، آیه 8

6- فرازی از دعای "اللهم ادخل علی اهل القبور السرور" از دعاهای ماه رمضان

7- دعای عهد - مفاتیح الجنان

8- دعای جوشن کبیر- مفاتیح الجنان




      

درباره ماه رمضان

رمضان اسمى از اسماء الهى مى‏ باشد و نبایست‏ به تنهائى ذکر کرد.  مثلا بگوئیم، رمضان آمد یا رفت، بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مى‏ دهیم.
 

    رمضان از اسماء الله است

هشام بن سالم نقل روایت مى‏ نماید و مى‏ گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم.

فقال علیه السلام: لا تقولوا هذا رمضان، و لا ذهب رمضان و لا جاء رمضان، فان رمضان اسم من اسماء الله عز و جل لا یجیى و لا یذهب و انما یجیى‏ء و یذهب الزائل و لکن قولوا شهر رمضان فالشهر المضاف الى الاسم و الاسم اسم الله و هو الشهر الذى انزل فیه القرآن، جعله الله تعالى مثلا و عیدا و کقوله تعالى فى عیسى بن مریم (علیهما السلام) و جعلناه مثلا لبنى اسرائیل.

امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمى‏ رود و نمى‏ آید که شى‏ء زائل و نابود شدنى مى‏ رود و مى‏ آید، بلکه بگوئید ماه رمضان، پس ماه را اضافه کنید در تلفظ به اسم، که اسم اسم الله مى‏ باشد، و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مثل و عید قرار داده است همچنانکه پروردگار بزرگ عیسى بن مریم (سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرار داده است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایت‏شده که حضرت فرمود: «لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان‏» شما به راستى نمى‏ دانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است)  

    واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن

رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل... معنا شده است، انتخاب چنین واژه‏اى براستى از دقت نظر و لطافت‏خاصى برخوردار است. چرا که سخن از گداخته شدن است، و شاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم و سوزان نفس و تحمل ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مى‏ باشد، عطشى ناشى از آفتاب سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.

و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که پیوسته مى‏ گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.

در مقایسه این دو سوزش، دقیقا رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه‏تر مى گردد، وهرگز به یک جرعه بسنده نمى‏ کند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات خود وا مى‏ دارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را به کار مى‏ گیرد و مى‏ گوید:

آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تا سقا هم ربهم آید جواب تشنه باش الله اعلم بالصواب زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید .

 


اما از سوى دیگر، عطش ناشى از آفتاب سوزان سیرى پذیر است، و قانع کننده.

فلسفه و حکمت روزه

روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت‏بدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارى‏هاست اثرات فوق العاده‏اى دارد.
 

    مرکز بیماریها معده است

پیامبر خدا فرمود: «المعدة بیت کل داء، و الحمئة راس کل دواء»

معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است.
 

    پیامبر(ص) سه باب از علوم بروى ما گشود

پیامبر عظیم الشان اسلام در یک بیانیه کوتاه، اثرات و فوائد سه چیز را به این شرح بیان مى‏ فرماید:

«اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا تستغنوا»

اول، جنگ و جهاد کنید تا مستغنى شوید، که غنائم جنگى باعث استغنا مى‏ باشد، دوم، روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید، سوم، سفر کنید تا مالدار شوید، زیرا مسافرت و حمل کالاى تجارتى از شهرى به شهر دیگر یا از کشورى به کشور دیگر باعث رفع نیازمندى‏هاى جامعه و عمران کشورها مى‏ گردد.

در این سه جمله پیامبر(صلى الله علیه و آله) سه باب از درهاى علم: جهاد (که خود باعث تمکن و امکانات مالى مى‏ شود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روى ما مى‏ گشاید.

   امام على(ع) در فلسفه روزه چه مى‏ فرماید؟

ما اگر پویاى فلسفه روزه و حکمت تشریع آن باشیم و از خواص و فوائد آن بخواهیم اطلاعات بیشترى پیدا کنیم و به اشکال تراشیهاى منتقدین پاسخ اقناع کننده بدهیم به سخنان حکیمانه و درربار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه گوش فرا مى‏ دهیم در قسمتى از این خطبه امام مى‏ فرماید:

«و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات، تسکینا لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم، و اذهابا للخیلاء عنهم لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصیام تذللا» امیرمؤمنان علیه السلام به دنباله

مطالب ارزشمندى مى‏ فرماید: از خدا بترسید و از کیفر تباهکارى در دنیا، و از زیان ستمگرى در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مى‏ فرماید، به وسیله نمازها و زکاتها، ( و سپس فوائد و پاره‏اى از علل و فلسفه روزه را بیان مى‏ فرماید) و کوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانى) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بیرون کردن کبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهاى نیکو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین براى اظهار کوچکى و «ذلت ‏به پیشگاه با عظمتش‏» و در روزه رسیدن شکمها به پشتها براى خضوع و ناچیز دانستن خویش که روزه و نماز و زکات فلسفه‏اش سازندگى و تزکیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائى است که مى‏ تواند آدمى را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمى دهد، مخصوصا روزه است که از امتیازات بخصوص برخوردار است، که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است.

که امیرالمؤمنین(علیه السلام) درجائى دیگر مى‏ فرماید:

«و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏»
 

روزه براى آزمایش اخلاص مردم است

خداوند روزه را براى آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، که روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنى کسى که روزه مى‏ گیرد و تمامى روز را با همه امکان بخوردنیها و آشامیدنى‏هایى که در اختیار دارد، در عین حال امساک مى‏ نماید، جز اخلاص به پیشگاه حضرت حق مفهومى دیگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مى‏ فرماید:

«و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب‏» و یکى از دلائل وجوب روزه این است که روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، که به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مى‏ آید.
 

خدایا از گرسنگى بتو پناه مى‏ آوریم

فوائد کم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح، درست است که آدمى تاب گرسنگى زیاد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است که انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگى زیاد قرار دهد، بلکه در بعضى روایات رسیده است: «اللهم اعوذ بک من الجوع‏» خدایا از گرسنگى به تو پناه مى‏ برم، ولى در عین حال باید متوجه بود، که مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسیارى در بردارد، و بر عکس پورخورى و سیر بیمارى زیادى به همراه مى‏ آورد.

از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابت‏شده است. افرادى که کم مى‏ خورند، از کسانى که همیشه سیر مى‏ خورند سالم‏تر مى‏ باشند، و تن درست‏ترند.
 

ابعادى در فلسفه روزه از بیان امام صادق(ع)

هشام بن حکم از رئیس مذهب تشیع حضرت جعفر بن محمد (علیهما السلام) مى‏ پرسد از علت و فلسفه روزه، امام مى‏ فرماید: «انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و القیر و ذلک ان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع، فیرحم الفقیر، لان الغنى کلما اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالى ان یسوى بین خلقه، و ان یذیق الغنى مس الجوع و الالم لیرق على الضعیف و یرحم الجائع‏»

حضرت صادق(علیه السلام): براستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکرده‏اند، به فقراء ترحم نمایند، زیرا اغنیاء هرگاه (خوردنى و آشامیدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماکولات و مشروبات کردند) برایشان میسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده‏» که تا بین بندگانش از فقیر و غنى، برابرى به وجود آورد، و اینکه سرمایه داران مسلمان الم جوع و گرسنگى را لمس نمایند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان و محرومان مى‏ اندیشد اسلام است. )
 

خصال هفتگانه مخصوص روزه‏ داران

در حدیثى طویل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) چنین نقل مى‏ فرماید که پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: «ما من مؤمن یصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارک و تعالى له سبع خصال: اولها یذوب الحرام من جسده، و الثانیة یقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد کفر خطیئة ابیه آدم، و الرابعة یهون الله علیه سکرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش یوم القیمة و السادسة یطعمه الله عزوجل من طیبات الجنة، و السابعة یعطیه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقت‏یا محمد» .

هیچ مؤمنى نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آنکه خداى تبارک و تعالى فت‏خصلت را براى او واجب و لازم گرداند:

1- هر چه حرام در پیگرش باشد محو و ذوب گرداند، 2- به حمت‏خداى عزوجل نزدیک مى‏ شود، 3- (با روزه خویش) خطاى پدرش حضرت آدم را مى‏ پوشاند، 4- خداوند لحظات جان کندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراکیهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بیزارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید. (پرسش کننده در این حدیث مفصل، عالم یهودى بود) که عرض کرد راست گفتى اى محمد.

فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع)

امام رضا(علیه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه مى‏ فرماید:

«انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش، فیستدلوا على فقر الآخرة، و لیکون الصائم خاشعا ذلیلا مستکینا ماجورا و محتسبا عارفا،صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش، فیستوجب الثواب مع ما فیه من الامساک عن الشهوات و یکون ذلک واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء ما کلفهم و دلیلا لهم فى الآجل و لیعرفوا شدة مبلغ ذلک على اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا فیؤدوا الیهم ما افترض الله لهم فى اموالهم‏»

وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مى‏ پرسند، مى‏ فرماید: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را، و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (که پیامبر صلى الله علیه و آله در خطبه شعبانیه مى‏ فرمود: و اذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة، یاد آورید از گرسنگى و تشنگى روزه داریتان گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را، که این یادآورى انسان را به فکر تدارک قیامت مى‏ اندازد که تا سعى کند، جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خداوند و کمک به مخلوق ضعیفش بنماید و آنان را از امکانات مادى و غیر مادى خویش بهره‏مند سازد(.

(آنگاه امام علیه السلام خصوصیات صائم را این چنین توصیف مى‏ فرماید) و هر آینه روزه‏دار باید (به پیشگاه خداوند) بنده‏اى خاشع و ذلیل و داراى استکانت و وقار باشد، (و خود و عمل خویش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند که اعمال و زحماتش) به حساب مى‏ آید، (و نادیده گرفته نمى‏ شود) و در همه حال به آنچه که انجام مى‏ دهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه که از گرسنگى و تشنگى به او مى‏ رسد صبر کند، و در آن هنگام با امساک از شهوات (و پیروى نکردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى مى‏ شود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزه‏داریش را به او مرحمت‏خواهد فرمود) و این اوصاف حمیده (که براى صائم ذکر شد) واعظ خوبى براى روزه‏داران در دنیا خواهد شد، (که اثرات وضعى این اوصاف کاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و رائض و راغب است‏بر روزه‏داران بر اداء آنچه که مکلف به آنند و اهنماى خوبى براى آنان است در عالم عقبى، و آنان باید بشناسند شدت و اهمیت مشکلات فقرا و بیچارگان را که تا رحمت آورند بر فقراء و مساکین در دنیا، سپس اداء نمایند حقوق آنان را که خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (یعنى اینطور نباشد که خود خوب بخورند و بپوشند و دیگران گرسنه باشند.
 

شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى‏» مى‏ گوید:
و حسبک داء ان تبیت‏ببطنة و حولک اکباد تحن الى القد!

یعنى: این درد براى تو بس است که شب با شکم پر بخوابى و در گردت جگرها باشد که قدح پوستى را آرزو کنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آنکه طعام داشته باشند.
 

بحثى دیگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع)

امام رضا (علیه السلام) در یک پرسش دیگر از فلسفه روزه چنین مى‏ فرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا و الآخرة‏» علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى. بلى این است قسمتى از فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثناء.

بلى روزه از افضل طاعات است، زیرا که روزه مشتمل بر انکسار شهوات بهیمیه است که شریعت آسمانى و احکام الهى نیامده مگر براى تعدیل شهوات و توقیف و مهار آنها که در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزکیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات رذیله، زیرا مقصود از صوم مجرد امساک از اکل و شرب و مباشرت با نسوان نیست، بلکه غرض نهائى آن کف نفس و نگهدارى آن از شهوترانى‏هاى حیوانى است، چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:

الصوم جنة فاذا صام احدکم فلا یرفث و لا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انى صائم: که روزه سپرى است از براى شخص، زیرا یکى از شما اگر روزه گرفت‏سخن زشت نگوید، و کارهاى بیهوده نکند، و اگر کسى با وى مجادله کند یا او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم.

مراد از این حدیث‏ شریف نبوى (صلى الله علیه و آله) این است:

که روزه وقایه‏اى است که نگه مى‏ دارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، که به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شیطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مى‏ جوید، پس نفس را کنترل مى‏ نماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور مى‏ نماید.
 

مجراى نفوذ شیطان را با روزه ضیق نمائید

بر این مبنا رسول الله (صلى الله علیه و آله) فرمود:

«ان الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدم فضیقوا مجاریه بالجوع‏»، که شیطان جریان مى‏ یابد و نفوذ مى‏ کند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجارى شیطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى یعنى روزه تنگ نمائید، و الحق، که روزه بدون اثر چه فایده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد که آدمى غذاى ناهار خویش را به افطار تاخیر اندازد، و از امساک و اجتناب از یک سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و شهوترانى‏ها و هتک حرمت‏ خلق الله و حفظ نکردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت غضب به حادثه کوچکى و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتکب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟

این نوع روزه اثرى و فایده‏اى ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را دارد، لکن این مائیم ارزش و اهمت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزه‏هاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عاید ما نمى‏ شود، و چه فایده‏اى است از براى روزه‏دار که فریضه‏اى اداء کند و کبیره‏اى مرتکب گردد، و با خیانت‏بر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید.
 

روزه رابطه مستقیم با اخلاص دارد

لاصه کنم و این بخش را «فلسفه روزه و حکمت مشروعیت‏» به سخن مولاى متقیان (علیه السلام) مزین نمایم که امام علیه السلام در آنجا که فلسفه پاره‏اى از احکام را تشریح مى‏ فرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏»

خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و کسى که به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى که در فلسفه روزه بیان شده است‏شامل حالش مى‏ شود، و روزه کاملا با اخلاص روزه‏دار، در رابطه است.




      

قال رسول الله (ص) :

إِنَّ ابواب السماء تفتح فى اول لیلة من شهر رمضان ولاتغلق الى آخر لیلة منه(1)

رسول خدا (ص) فرمود: درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مى شوند و تا آخرین شب بسته نمى شوند.

قال رسول الله (ص) :

اذا استهلَّ رمضان غلقت أبوابُ النار (2).

رسول خدا (ص) فرمود: هنگامى که هلال ماه رمضان پدیدار گردد, درهاى دوزخ بسته شود.

قال ابوجعفر(ع) :

لکلّ شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان(3).

امام باقر (ع) فرماید: براى هر چیزى بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است.

عن ابى الحسن على بن موسى الرضا(ع):

من قرأ فى شهر رمضان آیة من کتاب الله کان کمن. ختم القرآن فى غیره من الشهور (4)

امام رضا (ع) :

کسى که در ماه رمضان آیه اى از کتاب خدا(قرآن) را بخواند . مانند کسى است که در دیگر ماه ها تمام قرآن را خوانده باشد.


پى‏نوشت‏:

1- بحار الانوار , ج 96, ص 344, ح 8.
2- بحار الانوار , ج 96, ص 348, ح 14.
3- کافى , ج 2 , ص 630 , ح 10.
4- بحار الانوار , ج 96, ص 341, ح 5.




      

 

برنامه غذایی ما در ماه مبارک رمضان نباید نسبت به قبل خیلی تغییر کند و در صورت امکان باید ساده باشد. همچنین باید طوری تنظیم شود که بر روی وزن طبیعی تأثیر زیادی نداشته باشد .

با توجه به ساعات طولانی گرسنگی در روز ، باید غذاهایی را مصرف کنیم که به کندی و دیر هضم می شوند مثل غذاهای حاوی فیبر زیاد . غذاهای دیرهضم معمولاً 8 ساعت در دستگاه گوارش می مانند، در حالیکه غذاهای زود هضم فقط3 تا4 ساعت در معده باقی می مانند و فرد خیلی زود احساس گرسنگی خواهد کرد.

غذاهای دیر هضم عبارتند از : حبوبات و غلات مثل جو ، گندم ، جو دوسر ، لوبیا ، عدس  ، آرد سبوس دار  ،‌ برنج با پوست و غیره ( که کربوهیدرات های پیچیده نامیده می شوند ) .

غذاهای زود هضم عبارتند از : غذاهایی که حاوی قند ، آرد سفید و غیره هستند ( که به این گروه کربوهیدرات های تصفیه شده گفته می شود ).

غذاهای حاوی فیبر غذایی عبارتند از : غذاهای حاوی سبوس  ، گندم سبوس دار ، غلات و حبوبات ، انواع سبزی ها مانند لوبیای سبز ، نخود ، ‌ ذرت  ،‌ اسفناج ، برگ چغندر  ، میوه های با پوست ، میوه خشک شده مثل برگه زردآلو  ، انجیر  ،‌ آلو  خشک ، بادام  و غیره .

غذاهای مصرفی باید در حالت تعادل با یکدیگر باشند و از همه گروه های غذایی مثل میوه، سبزیجات ،‌گوشت و مرغ و ماهی  ، نان و غلات و گروه شیر و لبنیات باید در برنامه غذایی ما وجود داشته باشد .

غذاهای سرخ شده باید به مقدار کم مصرف شوند، زیرا باعث عدم هضم ، سوزش سردل و اختلال در وزن مناسب می شوند .

 

 

از چه غذاهایی پرهیز کنیم ؟

1 - غذاهای سرخ کردنی و چرب

2- غذاهای حاوی قند زیاد

3 - خوردن غذای زیاد بخصوص هنگام سحر

4 - خوردن چای  زیاد هنگام سحر. چای باعث افزایش ادرار شده و از این طریق نمک های معدنی که در طول روز بدن به آنها نیاز دارد، دفع می شوند .

5 - سیگار  : اگر شما نمی توانید کشیدن سیگار را یک دفعه قطع کنید از هفته های قبل از ماه رمضان مصرف آن را به تدریج کاهش دهید.

 

چه غذاهایی را مصرف کنیم ؟

1 - مصرف کربوهیدرات های مرکب در سحر که مدت طولانی تری هضم می شوند و باعث می شوند که کمتر گرسنه شوید .

2- حلیم یک منبع عالی پروتئین بوده و از غذاهائی است که دیر هضم می شود .

3 - خرما  منبع عالی قند ، ‌فیبر ، کربوهیدرات ، پتاسیم و منیزیم  می باشد .

4 - مغز بادام  غنی از املاح خصوصا کلسیم  و فیبر می باشد .

5 - موز  منبع غنی پتاسیم ، منیزیم و کربوهیدرات می باشد .

6- مصرف زیاد آب یا آب میوه در فاصله بین افطار و زمان خواب باعث تأمین آب مورد نیاز بدن می شود .

 

 

مشکلات سلامتی ، علل و درمان آن

 

یبوست

یبوست می تواند باعث ایجاد بواسیر ، شقاق های دردناک مقعد و سوء هاضمه به همراه نفخ شود .

علل : مصرف کربوهیدرات های تصفیه شده ، مصرف کم آب و فیبر غذایی.

درمان : مصرف کم کربوهیدرات های تصفیه شده ، افزایش مصرف آب ، استفاده از سبوس در پخت نان ها ، استفاده از آردهای قهوه ای و سبوس دار

 

 

سوء هاضمه و نفخ

علل : پرخوری ، مصرف زیاد غذاهای چرب و سرخ شده ، غذاهای تند و ادویه دار، غذاهایی که ایجاد نفخ می کنند مثل تخم مرغ ،‌ کلم  ، لوبیا، عدس و نوشابه های گازدار

درمان : پرخوری نکنید ، آب میوه یا آب بنوشید . از غذاهای سرخ کردنی اجتناب کنید .

 

 

ضعف ( افت فشار خون )

علائم : افزایش تعریق ، ضعف ، خستگی ، کم شدن انرژی ، سرگیجه بخصوص هنگام برخاستن ، ظاهر رنگ پریده و احساس افتادن که این علائم بیشتر هنگام بعد از ظهر اتفاق می افتند .

علل : مصرف کم مایعات و کاهش مصرف نمک

درمان :به مکان های گرم نروید . مصرف نمک و مایعات را افزایش دهید .

توجه : افت فشار خون باید با گرفتن فشار خون در هنگام بروز علائم تأیید شود . افراد دارای فشار خون بالا  ممکن است در طول ماه رمضان نیاز به تنظیم مجدد داروهای خود توسط پزشک داشته باشند .

 

 

سردرد

علل : عدم مصرف کافئین و تنباکو ،‌انجام کار زیاد در طول روز ، کم خوابی ، گرسنگی که معمولاً در طول روز بیشتر شده و در انتهای روز بدتر می شود . سردرد وقتی با افت فشار خون همراه شود، می تواند منجر به سردرد شدید و حالت تهوع قبل از افطار شود .

درمان : در طول یک تا دو هفته قبل از ماه رمضان به تدریج مصرف کافئین و تنباکو را قطع کنید . چای سبز و بدون کافئین ممکن است جایگزین خوبی باشد . همچنین برنامه خود را در طول ماه رمضان طوری ترتیب دهید تا خواب کافی داشته باشید .

 

 

کاهش قند خون

علائم : ضعف ، سرگیجه ، خستگی ،‌کاهش تمرکز ،‌ تعریق زیاد ، لرزش بدن ، عدم توانائی برای انجام فعالیت های بدنی ، سردرد و تپش قلب.

علل در افراد غیر دیابتی : مصرف زیاد قند مثل کربوهیدرات های تصفیه شده مخصوصاً در هنگام سحر باعث می شود که بدن مقدار زیادی انسولین تولید کرده و باعث افت قند خون شود .

درمان : خوردن غذا هنگام سحر و کاهش مصرف نوشیدنی ها و غذاهای حاوی قند .

توجه : افراد دیابتی  ممکن است به تنظیم مجدد داروهای خود در ماه رمضان  احتیاج داشته باشند و باید با پزشک خود مشورت کنند .

 

 

انقباضات عضلانی

علل : مصرف کم غذاهای حاوی کلسیم ، پتاسیم و منیزیم

درمان : خوردن غذاهای غنی از املاح بالا مثل : سبزیجات ، میوه جات ، شیر و لبنیات ، گوشت و خرما

توجه : افراد دارای فشار خون بالا که تحت درمان هستند و افراد دچار سنگ کلیه ، باید با پزشک خود مشورت کنند .

 

 

زخم معده ،‌ سوزش سردل ، التهاب معده

افزایش سطح اسید در معده خالی در ماه رمضان باعث تشدید زخم و التهاب معده  می شود که به صورت احساس سوزش در ناحیه معده و زیر دنده ها ظاهر شده و می تواند بطرف حلق گسترش یابد . غذاهای تند ، قهوه  و نوشابه های سیاه  این حالت را بدتر می کنند .

درمان های پزشکی برای کنترل سطح اسید معده وجود دارند وافراد مبتلا، قبل از روزه گرفتن باید با پزشک خود مشورت کنند .

 

 

سنگ کلیه

 سنگ کلیه  ممکن است در افرادی که به مقدار کم آب می نوشند ایجاد شود . بنابراین مصرف زیاد مایعات برای جلوگیری از تشکیل سنگ ضروری می باشد .

 

 

درد مفاصل

علل : در طول ماه رمضان که نمازهای بیشتری خوانده می شود، فشار روی مفاصل زانو افزایش می یابد . در افراد مسن و یا افراد دچار التهاب مفاصل  این مسئله باعث درد ، سفتی ، تورم و احساس ناراحتی می شود.

درمان : وزن را کم کنید تا زانوها مجبور نباشند وزن زیادی را تحمل کنند . قبل از ماه رمضان اندام تحتانی را ورزش دهید تا برای فشار اضافی وارده، آماده باشند . آمادگی بدنی باعث می شود تا نماز راحت تر خوانده شود .




      

خانواده در حقیقت، کانون خداشناسی، صفا، صمیمیت و معنویت است و زن و شوهر باید یکدیگر را در این مسیر متعالی یاری کنند.

 

معنویت در خانواده

 

دو انسان م?من، وقتی به نام خدا و اذن پروردگار با هم ازدواج می کنند و نیازهای زیستی، جسمی و روحی را هم برآورده می سازند، به یک آرامش و صفایی می رسند که به واسطه آن می توانند به معنویت برتری، هم برای خود وهم برای فرزندان دلبندشان دست یابند.

امید است با به کار بردن توصیه های ذیل، به کانون معنویت و صفایی ماندگار در خانواده دست یابیم:

1. هر یک از زن و مرد باید برای بالا بردن سطح شناخت و معرفت خود تلاش کنند تا سطح معرفتی خانواده ارتقاء یابد.

2. برای ارتقاء سطح معرفت خانواده و بصیرت دهی، باید از کلمات حکمت آمیز، روایات و سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ استفاده کرد که طبق فرمایش خود معصومین ـ علیهم السلام ـ احادیث اهل بیت قلوب را زنده می کند و خانه ای که کلمات حکمت آمیز در آن نباشد مثل یک خانه خراب است.

3. در فضای خانه، جوی ایجاد نماییم که به راحتی بتوانیم اشکالات و انتقادات را به همدیگر بگوییم و با شیوه مناسب و بیان نرم و ملایم، امر به معروف و نهی از منکر کنیم که همین امر موجب رشد و بالندگی خواهد شد.

4. با افراد و بستگانی که تقیدات مذهبی دارند، ارتباطات و صله رحم خود را بیشتر نماییم.

5. مراقبت جدّی از افراط و تفریط در تمامی امور؛ تفریح به جای خود، عبادت به جای خود، کار، استراحت، مطالعه و ... اگر هر کدام به جای و در زمان خود و به اندازه لازم، انجام شود، بسیار زیبا، جذاب و دلنشین برای همه ما خواهد بود.

6. همواره یکدیگر را به خیر و خوبی ها دعوت کنیم.

7. یادمان باشد هرگاه توصیه ای یا امری نمودیم، قبل از بیان آن، با رفتار عملی خود، آنرا به سایرین القا کنیم و الآ ... .

8. از خداوند سعه صدر و صبر بخواهیم تا بتوانیم در برابر اشکالات همدیگر با ملاطفت و آرامش برخورد کنیم، خصوصا نسبت به فرزندان.

9. با نماز اول وقت خود، همسر و فرزندانتان را به نماز اول وقت تشویق و ترغیب کنیم.

10. با قرآن خواندن خود و عمل به آن، همسر و فرزندانتان را به قرآن خواندن وتدبر در آن ترغیب و دعوت کنیم.

11. برنامه ای منظم برای شرکت در مراسم های مذهبی برای خانواده داشته باشیم.

12. حضور هفتگی در مجالس وعظ خطابه و درس اخلاق در ایجاد و حفظ و ارتقاء سطح معنویت ما و خانواده مان بسیار م?ثر است.

ادامه مطلب...


      

قرآن دریاى ژرفى از حقایق و معارف است که هیچ غواصى را یاراى دستیابى به عمق و ژرفاى آن نیست مگر پیامبران الهى و امامان معصوم (ع).

 و مجموعه اى گرانبها از برنامه ها و درس ها وعبرت هاى زندگى ساز است که هرکس به قدر ظرفیت وجودى خویش و آمادگى روحى اش از آن بهره مى گیرد و عطش کمال خواهى خود را با آب حیات آیات آن فرو مى نشاند.
براى آنان که بخواهند و روح خود را آماده دریافت و پذیرش حق سازند، همه چیز در قرآن هست، چرا که خود فرموده است: «لارطب و لا یابس الا فى کتاب مبین» (1) (هیچ تروخشکى نیست مگر آن که در کتاب مبین است) و باید نیز چنین باشد زیرا کلام حق است و پروردگار عالم و آدم آن را براى رسول خاتم نازل فرموده تا هم ختم کلام باشد و هم کلام ختم. چون که بالاتر از قرآن هیچ کلامى نتوان یافت و پس از صاحب قرآن نیز هیچ رسولى نخواهد آمد تا کلامى از حق بر او نازل گردد.
اکنون باید که جان هایمان را به قرآن بسپاریم و دل هایمان را در مسیر وزش نسیم حیات بخش آن قرار دهیم و به حق، آن را امام و پیشواى خود بدانیم که فلاح و رستگارى ما در پیروى و عمل به تعالیم نورانى آخرین کتاب آسمانى است.
براى آشنایى با یکى از درهاى ارزشمند دریاى ژرف قرآن بررسى کوتاهى پیرامون «جوان» در قرآن در زیر مى آید، به امید آن که روزنه کوچکى باشد براى مشاهده گوشه اى از نعمت ها و حکمت هاى فراوان اقیانوس بیکران معارف قرآن .
در آیات قرآن مجید، 10 بار به «جوان» اشاره شده که در همه آن ها کلمه «فتى» و مشتقات آن (به معنى جوانمرد) به کار رفته است. این تعبیر به نوبه خود درس و تذکر مهمى براى ما است که «جوان» در فرهنگ قرآن «جوانمرد» است و باید اصول جوانمردى یعنى پاکى، گذشت، شهامت و رشادت را رعایت کند.
کلمه «فتى» و مشتقات آن در قرآن درباره اشخاص و افراد گوناگونى به کار رفته که شامل موارد زیر است:
1- حضرت ابراهیم (انبیاء / 60)
2 و 3- دوست و رفیق حضرت موسى (کهف / 60و62)
4- حضرت یوسف (یوسف/3)
5-همراهان حضرت یوسف در زندان (یوسف/36)
6و7- اصحاب کهف (کهف /10و 13)
8-خدمتگزاران حضرت یوسف در زمان پادشاهى (یوسف /62)
9و10- کنیزان مومن (نساء / 25) و (نور/33)
قرآن درباره حضرت ابراهیم مى فرماید: «قالوا سمعنا فتى یذکر هم یقال له ابراهیم» (2) (آنان گفتند ما جوانى ابراهیم نام را شنیده ایم که بت ها را به بدى و زشتى یاد مى کرد)
در شان نزول آیه فوق آمده است که:
بت پرستان بعد از پایان مراسم جشن بزرگى که در بیرون شهر برگزار شده بود وقتى که به شهر بازگشتند و وارد بتخانه شدند با صحنه اى روبه رو گشتند که هوش از سرشان پرید. به جاى آن بتخانه آباد با تلى از بت هاى دست و پا شکسته و به هم ریخته مواجه گردیدند و فریادشان بلند شد که چه کسى این بلا را بر سر خدایان ما آورده است؟ گروهى که تهدیدهاى ابراهیم رانسبت به بت ها در خاطر داشتند و طرز رفتار اهانت آمیز او را با این معبودهاى ساختگى مى دانستند گفتند: ما شنیدیم جوانى از بت ها به بدى یاد مى کرد که نامش ابراهیم است.
طبق بعضى از روایات حضرت ابراهیم در آن هنگام 16 سال داشت. با این حال تمام ویژگى هاى جوانمردان یعنى شجاعت، شهامت، صراحت و قاطعیت در وجودش جمع بود.(3)
قرآن ابراهیم و پیروانش را به عنوان الگو و سرمشق نیکو معرفى مى کند و مى فرماید:
«قد کانت لکم اسوة حسنة فى ابراهیم و الذین معه» (4) (همانا در ابراهیم و پیروان او براى شما الگو و سرمشق نیکویى است) همچنان که پیامبر بزرگ اسلام (ص) را الگو و سرمشق مردم مى داند:
«لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنه» (5) ( به تحقیق در پیامبر خدا (ص) براى شما الگو و سرمشق است)
اصحاب کهف یکى از داستان هاى بسیار جالب و آموزنده قرآن است که در دو مورد، از آن ها به «جوان» تعبیر شده است: «اذاوى افتیة الى الکهف فقالوا ربنا اتنا من لدنک رحمة و هیئ لنامن امرنا رشدا» (6)
(آنگاه که جوانان در غار کوه پنهان شدند از درگاه خدا مسألت کردند، پروردگارا در حق ما به لطف خاص خود رحمتى فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتى کامل فراهم گردان)
«نحن نقص علیک نبأهم بالحق انهم فتیة امنوا بربهم وزدناهم هدى» (7)
(ما داستان اصحاب کهف را به درستى بر تو نقل مى کنیم. آنان جوانمردانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و ما بر هدایتشان افزودیم)
داستان اصحاب کهف بسیار مفصل و جالب است. در اینجا تنها به قسمت کوتاهى از آن از زبان امام صادق (ع) اشاره مى کنیم. آن ها در زمان پادشاه جبار و گردن کشى بودند که اهل کشور خود را به بت پرستى دعوت مى کرد و هرکس دعوت او را اجابت نمى کرد به قتل مى رساند. گروهى از مردم که خداى یکتا را پرستش مى کردند و ایمان خود را پنهان داشته بودند تصمیم به هجرت از شهر خود گرفتند. در مسیر به چوپانى برخورد کردند. او را به پرستش خداى یگانه دعوت نمودند ولى نپذیرفت اما سگ چوپان به دنبال آن ها راه افتاد! و هرگز از آنان جدا نشد. آن ها در پایان روز به غارى رسیدند و تصمیم گرفتند مقدارى در غار استراحت کنند. خداوند خواب را بر آن ها چیره کرد و همان گونه که در قرآن فرموده است آن ها آن قدر خوابیدند که شاه جبار مرد و زمان گذشت. جمعیت دیگرى جاى مردم شهر را گرفتند و ...(8)
اصحاب کهف پس از خواب طولانى 309 ساله به اراده الهى بیدار شدند تا آیت و نشانه اى باشند بر رستاخیز و حق بودن زنده شدن مردگان در روز قیامت، قرآن مى فرماید: «وکذالک اعترنا علیهم لیعلموا ان وعدالله حق و ان الساعة لاریب فیها (9)
(و این چنین مردم را متوجه حال آن ها کردیم تا بدانند وعده خدا حق است و در رستاخیز تردیدى نیست)
قرآن از این افراد به عنوان جوان و جوانمرد یاد نموده است. در روایتى از امام صادق(ع) وارد شده که فرمودند: تمام اصحاب کهف پیر و مسن بودند و خداوند به علت ایمانشان آن ها را «جوان» نامید. کسى که به خدا ایمان آورد و تقوا پیشه نماید (جوان) و (جوانمرد) است. (10)
در پایان بعضى از درس هاى انسان سازى آیات فوق را که براى همه به خصوص جوانان عزیز عبرت آموز است، یادآور مى شویم:
1- شکستن سد تقلید و جدا شدن از همرنگى با محیط فاسد و داشتن استقلال فکرى در برابر اکثریت گمراه و توجه به این که اصولاً انسان باید سازنده محیط باشد نه ساخته محیط .
2- هجرت از محیط آلوده و تحمل انواع محرومیت و کاستى ها براى حفظ ایمان
3- تکیه بر مشیت خدا و استمداد از لطف او و امیدوارى به رحمت و هدایت حق و امداد الهى در دشوارترین شرایط و محیط.
4- توجه همیشگى به آخرت و زندگى پس از مرگ (11)
 

پی نوشت :

1- انعام / ،59 2- انبیاء/،60 3- تفسیر نمونه ج 13 ص 435و ،436 4- ممتحنه /،4 5-احزاب /،21 6- کهف /،10 7- کهف /،13 8-تفسیر نمونه ج 15 ص 395 و ،396 9- کهف /،21 10- میزان الحکمه ج 5 ص ،10 11- با استفاده از تفسیر نمونه ج 15ص 401 تا 403
 




      

مهمترین نیاز جوانان
 

 راجع به نیازهای جوانها زیاد صحبت می شود؛ من گفته ام، قبل از من هم گفته اند؛ اما می دانید از نظر من مهمترین نیاز جوانان چیست؟
نیاز عمده ی جوانان، هویت است؛ باید هویت و هدف خودش را بشناسد: باید بداند کیست و برای چه می خواهد تلاش و کار کند. دشمن می خواهد هویت جوان ایرانی را از او بگیرد؛ اهداف را از بین ببرد؛ افقها را تیره کند؛ به او بگوید تو یک موجود حقیر و محدود هستی؛ پیش من بیا تا تو را زیر بال بگیرم. معلوم است؛ کشور ثروتمند ایران و منطقه ی بسیار مهم و راهبردی ما و تأثیرات فراوانی که این ملت از همه سو می تواند بگذارد؛ همه از طریق تحقیر شخصیت جوانها، در مشت دشمن می آید. امروز برنامه ی دشمن نسبت به شما جوانها این است؛ خیلی باید بیدار باشید.
کسانی این طور وانمود می کنند که نسلی که دارد روی کار می آید –که اصطلاحا به آن (نسل سوم انقلاب) می گویند- پشت کرده به انقلاب و رویگردان از ارزشهای دینی است؛ یا اگر هم نیست، به طور اجتناب ناپذیری این طور خواهد شد! بنده صددرصد حرف آنها را رد می کنم. نه این که من عوامل فساد برانگیز فرهنگی را نمی بینم یا نمی شناسم یا از آنها خبر ندارم؛ نخیر، بنده از ماهواره، اینترنت، رمانها، فیلمها، آهنگها و حرفهای فاسد کاملاخبر دارم و آنها را دست کم نمی گیرم.
... اما معتقدم نسل کنونی امروز این قدر هم آسیب پذیر و شکننده نیست؛ این را بد فهمیده¬اند.
... امروز جوان ایرانی، آگاه، با معرفت، بصیر، سیاسی و اهل تحلیل است؛ و از همه بالاتر با ایمان است ... جوان که پرورش یافته¬ی دوران انقلاب است، از معرفت دینی برخوردار است، ایمانش هم ایمان عمیقی است؛ البته احتیاج دارد که تغذیه¬ی معنوی و فکری دایمی شود. ابزارها و فعالیتها و کارهای فرهنگی باید در اختیار جوان قرار بگیرد. روحانیون خوشفکر و دانشگاهیان مؤمن باید در مقابل ایمان جوانان احساس مسئوولیت کنند.(1)

ادامه مطلب...


      
<      1   2   3   4   5   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام وب قشنگی داری خوشحال شدم که پیامت را دیدم