همه ی ما کم و بیش با آثار و فواید صدقه آشنا هستیم،و اکثریت این گفتار "صدقه رفع بلاست" را شنیده ایم،آیا کمی یا زیادی صدقه در اثرات آن تأثیر دارد؟حال در این نوشتار بیشتر سعی بر آن است که به یکی از سخنان علی بن ابیطالب در مورد مقدار صدقه بپردازیم،که آیا پرداخت صدقه اندک با عدم پرداخت آن یکی است؟
بخشش کم
و قال علی علیهالسلام : "لاَ تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ"(1) از بخشش کم حیا مکن زیرا محروم ساختن از آن هم کمتر است!
بسیارند کسانی که معتقدند باید بخشش به مقدار قابل ملاحظه باشد و اگر انسان توان آن را نداشت، ترک کند. در حالی که بخشش کم حداقل دو فایده دارد: نخست این که در بسیاری از موارد همین مقدار حل مشکلی می کند و دیگر اینکه دست رد به سینه درخواست کننده زدن، نوعی اهانت است و این کار جلوی اهانت را می گیرد. اضافه بر اینها روح سخاوت را در انسان در تمام حالات پرورش می دهد.
تعبیر به"إِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ": نوعی کنایه و تشبیه است، زیرا محروم کردن قابل مقایسه با مقدار مالی که انسان میبخشد نیست تا بگوییم این ازآن کمتر است. امام محروم کردن را نیز نوعی بخشش بسیار کم محسوب کرده که هر بخششی از آن بیشتر است.
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: "هر کار نیکی صدقه ای محسوب می شود خواه به غنی باشد یا فقیر، بنابراین صدقه را ترک نکنید هر چند به نیمی از دانه خرما باشد و خود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمی از یک دانه خرما باشد، زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را برای صاحبش پرورش می دهد، همانگونه که شما بچه اسب یا بچه شتر خود را پرورش می دهید و در روز قیامت پرورش یافته آن را به او باز می گرداند تا جایی که بزرگتر از کوه عظیمی خواهد بود."(2)
فواید صدقه
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: روزى را به وسیله صدقه فرود آورید!(3)
و آن حضرت فرمود: ایمانتان را با صدقه حفظ کنید، و اموالتان را با زکات نگهدارید، و امواج بلاء را با دعا دور سازید.(4)
و آن حضرت فرمود: آن گاه که فقیر و نیازمند شدید، با خداوند بوسیله صدقه تجارت کنید.(5)
و امام ابو جعفر علیه السّلام فرمود: نیکوکارى و صدقه فقر را از میان می برند، و بر عمر مىافزایند، و هفتاد احتمال مردن به وضع بد را از صاحبشان دفع می کنند.(6)
در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:"هر کار نیکی صدقه ای محسوب می شود خواه به غنی باشد یا فقیر،بنابراین صدقه را ترک نکنید هرچند به نیمی از دانه خرما باشد وخود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمی از یک دانه خرما باشد،زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را برای صاحبش پرورش می دهد،همانگونه که شما بچه اسب یا بچه شتر خود را پرورش می دهید ودر روز قیامت پرورش یافته آن را به او باز می گرداند تا جایی که بزرگتر از کوه عظیمی خواهد بود
و امام صادق علیه السّلام فرمود: بیمارانتان را با صدقه مداوا کنید، و بلا را با دعا دفع نمائید، و نزول رزق را بوسیله صدقه بطلبید، زیرا که صدقه رزق را از میان دو فکّ هفتصد شیطان که همگى مانع وصول آنند رها می سازد، و هیچ چیز بر شیطان سنگینتر از صدقه بر م?من نیست. و صدقه پیش از آنکه در دست بنده واقع شود، در دست خداى تبارک و تعالى قرار میگیرد.(7)
و آن امام علیه السّلام فرمود: براى شخص بیمار مستحبّ است که بدست خود صدقه را به سائل بدهد، و از سائل بخواهد که در بارهاش دعا کند.(8)
داستانى شگفت از صدقه
مردى بنام عابد، از نیکان قوم موسى، سى سال از حضرت حق درخواست فرزند داشت ولى دعایش به اجابت نرسید. به صومعه یکى از انبیاى بنى اسرائیل رفت و گفت: اى پیامبر خدا! براى من دعا کن تا خدا فرزندى به من عطا کند، من سى سال است از خدا درخواست فرزند دارم ولى دعایم به اجابت نمىرسد. آن پیامبر دعا کرد و گفت: اى عابد! دعایم براى تو به اجابت رسید، به زودى فرزندى به تو عطا مىشود، ولى قضاى الهى بر این قرار گرفته که شب عروسى آن فرزند شب مرگ اوست!!
عابد به خانه آمد و داستان را براى همسرش گفت؛ همسرش در جواب عابد گفت: ما به سبب دعاى پیامبر از خدا فرزند خواستیم تا در کنار او در دنیا راحت بینیم، چون به حد بلوغ رسد به جاى آن راحت، ما را محنت رسد، در هر صورت باید به قضاى حق راضى بود. شوهر گفت: ما هر دو پیر و ناتوان شدهایم، چه بسا که وقت بلوغ او عمر ما به پایان رسد و ما از محنت فراق او راحت باشیم.
پس از نُه ماه پسرى نیکو منظر و زیبا طلعت به آنان عطا شد؛ براى رشد و تربیت او رنج فراوان بردند تا به حد رشد و کمال رسید؛ از پدر و مادر درخواست همسرى لایق و شایسته کرد؛ پدر و مادر نسبت به ازدواج او سستى روا مىداشتند، تا از دیدار او بهره بیشترى برند؛ بناچار کار به جایى رسید که لازم آمد براى او شب زفاف برپا کنند؛ شب عروسى به انتظار بودند که چه وقت سپاه قضا درآید و فرزندشان را از کنار آنان برباید؛ عروس و داماد شب را به سلامت به صبح رساندند و هم چنان به سلامت بودند تا یک هفته بر آنان گذشت، پدر و مادر شادى کنان به نزد پیامبر زمان آمدند و گفتند: با دعایت از خدا براى ما فرزندى خواستى و گفتى که شب زفاف او با شب مرگ او یکى است، اکنون یک هفته گذشته و فرزند ما در کمال سلامت است!
و امام صادق علیه السّلام فرمود: بیمارانتان را با صدقه مداوا کنید، و بلا را با دعا دفع نمائید، و نزول رزق را بوسیله صدقه بطلبید، زیرا که صدقه رزق را از میان دو فکّ هفتصد شیطان که همگى مانع وصول آنند رها می سازد، و هیچ چیز بر شیطان سنگینتر از صدقه بر م?من نیست. و صدقه پیش از آنکه در دست بنده واقع شود، در دست خداى تبارک و تعالى قرار می گیرد
پیامبر گفت: شگفتا! آنچه من گفتم از نزد خود نگفتم، بلکه به الهام حق بود، باید دید فرزند شما چه کارى انجام داد که خداى بزرگ، قضایش را از او دفع کرد. در آن لحظه جبرئیل امین آمد و گفت: خدایت سلام مىرساند و مىگوید: به پدر و مادر آن جوان بگو: قضا همان بود که بر زبان تو راندم، ولى از آن جوان خیرى صادر شد که من حکم مرگ را از پروندهاش محو کردم و حکم دیگر به ثبت رساندم، و آن خیر این بود که: آن جوان در شب عروسى مشغول غذا خوردن شد، پیرى محتاج و نیازمند در خانه آمد و غذا خواست، آن جوان غذاى مخصوص خود را نزد او نهاد، آن پیر محتاج غذا را که در ذائقهاش خوش آمده بود، خورد و دست به جانب من برداشت و گفت: پروردگارا! بر عمرش بیفزا. من که آفریننده جهانم به برکت دعاى آن نیازمند هشتاد سال بر عمر آن جوان افزودم تا جهانیان بدانند که هیچکس در معامله با من از درگاه من زیانکار برنگردد و اجر کسى به دربار من ضایع و تباه نشود .(9)
نتیجه:
مهم اینست که انسان در انفاق خود، هر چند کم اخلاص داشته باشد. این خلوص نیت کم را بسیار و کوچک را بزرگ میکند.
ببخش مال و مترس از کسی که هرچه دهی جزای آن به یکی ده ز دادگر یابی
پی نوشت ها:
1-نهج البلاغه،حکمت 67
2-بحار الانوار،ج71،ص410.
3- نهج البلاغه ،حکمت137.
4- نهج البلاغه ،حکمت 146.
5- نهج البلاغه ،حکمت 258.
6- من لا یحضره الفقیه ،ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، ج2 ،ص 374.
7-همان
8-همان،ص375.
9- الستین الجامع،ص44.