علاقه به پول و دارایی بیشتر چه برای باز کردن گره ای از زندگی باشد چه برای رسیدن به آسایش بیشتر و یا به هر دلیل دیگر که باشد از علاقه مندی های پُرمشتری در هر زمان و مکان است.
برای پاسخ به این س?ال که جذابیتی به مراتب بیش از خود س?ال دارد پاسخ های گوناگونی داده شده و می شود. هر کس که سری در بازار و کار اقتصادی دارد بعد از شنیدن این پرسش بلافاصله دست به کار شده و راهکاری ارائه می دهد؛ راهکاری که به گمان خودش برترین نسخه برای پولدار شدن است که گاه از این نسخه ها بویی از اسلام و انسانیت به مشام نمی رسد.
وقتی این پرسش را به محضر نهج البلاغه برده و پاسخ را از صاحب آن یعنی امیرالم?منین علیه السلام جویا می شویم آن حضرت پنج اصل را به ما معرفی می کند؛ اصولی که با عملی کردن آنها فرد می تواند به وضع اقتصادی برتری دست پیدا کند. این اصول عبارتند از:
1. طلب رزق بیشتر از خداوند متعال
امیرالمومنین علیه السلام گستردگی در رزق را از خداوند متعال درخواست کرده و عرضه می دارد:
«اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَیْنَا غَیْثَک وَ بَرَکتَک وَ رِزْقَک وَ رَحْمَتَک » [1]
خداوندا، سفره باران و برکت و رزق و رحمتت را بر ما بگستران و ما را سیراب کن به بارانى سودمند و سیراب کننده و رویاننده گیاهان، که به سبب آن برویانى آنچه را از دست رفته و زنده کنى آنچه را مرده؛ باران با منفعتى که تشنگى زمین را برطرف کند و محصولى که از آن به دست مى آید فراوان باشد، بارانى که زمین هاى هموار را بدان سیراب کنى و وادى ها و رودخانه ها را جارى سازى و درختان را پر برگ و قیمت ها را ارزان نمایى که تو بر هر چیز توانایى.
2. توبه و دل کندن از گناه
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در افزایش رزق و روزی، توبه و دل کندن از گناه است که امیرالمومنین علیه السلام با این مقدمه که برگرفته از قرآن کریم است به آن پرداخته و می فرماید:
« إِنَّ اللَّهَ یَبْتَلِی عِبَادَهُ عِنْدَ الْأَعْمَالِ السَّیِّئَةِ بِنَقْصِ الثَّمَرَاتِ وَ حَبْسِ الْبَرَکاتِ وَ إِغْلَاقِ خَزَائِنِ الْخَیْرَاتِ لِیَتُوبَ تَائِبٌ ...»
خداوند بندگانش را به وقت اعمال بدشان به کمبود میوهها و باز داشتن برکات و بستن در خیرات آزمایش مىکند تا توبه کننده توبه کند و گناهکار دل از گناه قطع نماید و پند گیرنده پند گیرد و خوددارى کننده از گناه خوددارى کند.
هر چند با محاسبات دنیایی محض، انفاق یعنی بخشیدن بخشی از دارایی خود به دیگران، باعث کم شدن آن ثروت و دارایی می شود؛ اما در فرهنگ دین که هستی را محدود به محسوسات نمی داند انفاق سبب افزایش ثروت و دارایی انسان معرفی شده است
این سخن به این معناست که خداوند متعال به بندگان گنهکارش کمک می کند تا به خود آیند و با توبه به دامان پُرمهر و رحمت الهی بازگردند که البته این رحمت به مانند لطف پزشکِ معالج، خالی از درد و زحمت برای بیمار نیست.[2]
آنگاه به نقش توبه و دل کندن از گناه در افزایش رزق و روزی اشاره کرده و می فرماید:
«قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الِاسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَةِ الْخَلْقِ»[3]
خداوند سبحان توبه را سبب فراوانى روزى و رحمت بر خلق قرار داد.
سپس امام علیه السلام این آیات را از قرآن کریم تلاوت فرمودند :
«اسْتَغْفِرُوا رَبَّکمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکمْ أَنْهاراً »[4]
از خداوند آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است. بعد از توبه شما، باران آسمان را فراوان بر شما ببارد و شما را به اموال و فرزندان مدد دهد و باغها و رودها برایتان برقرار سازد.
3. انفاق
سومین عامل تاثیرگذار در افزایش رزق و روزی که در نهج البلاغه آمده است انفاق است. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
«اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ » [5]
فرود آمدن روزى را با صدقه بخواهید.
هر چند با محاسبات دنیایی محض، انفاق یعنی بخشیدن بخشی از دارایی خود به دیگران، باعث کم شدن آن ثروت و دارایی می شود؛ اما در فرهنگ دین که هستی را محدود به محسوسات نمی داند انفاق سبب افزایش ثروت و دارایی انسان معرفی شده است. حقیقتی که به تجربه ثابت شده است و می توان آن را در زندگی اهل انفاق و بخشش هم به راحتی مشاهده کرد.
البته اگر کسی به این سخن ایمان داشته باشد آن را می پذیرد و بی آنکه پذیرش آن را موکول به اثبات بیرونی کند؛ تلاش می کند که آن را اعملی کند؛ اما اگر پذیرش آن برای کسی سخت بود یا خواست به قرار قلبی دست یابد پیشنهاد می شود یکی از این افرادِ اهل انفاق را پیدا کند و با او به گفتگو بنشیند و از او بپرسد آنچه روایت ادعا می کند.
4. پرداخت زکات
امیرالمومنین علیه السلام پرداخت را یکی از عوامل اصلی رزق معرفی کرده و می فرماید:
«فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْک وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکبْرِ وَ الزَّکاةَ تَسْبِیباً لِلرِّزْق» [6]
خداوند ایمان را جهت پاک شدن از شرک واجب نمود و نماز را براى منزّه شدن از کبر و زکات را موجب روزى.
این زکات هم می تواند زکات مستحب باشد که بین مردم به صدقه معروف است و هم می تواند زکات واجب باشد که این خود سه دسته است:
الف. زکاتی که به نُه (9) قلم از دارایی های انسان تعلق می گیرد. این نوع زکات به زکات مال معروف است و بحث گسترده آن در کتابهای فقهی و احکام موجود است.
ب. زکات فطر که به فطریه معروف است و همه مسلمانان با آن و احکامش آشنا هستند.
ج. بخشی از اموال دارایان امت اسلامی که باید به نداران مسلمان تقدیم شود. این بخش سوم از احکام متروک و آیاتش از آیات غریب قرآن کریم است. آیاتی مانند 24-25/ سوره معارج و 19/ ذاریات به این مهم اشاره دارند.[7]
خداوند ایمان را جهت پاک شدن از شرک واجب نمود و نماز را براى منزّه شدن از کبر و زکات را موجب روزى
5. همکاری با موفقان اقتصادی
یکی دیگر از دستورالعمل های اقتصادی برای افزایش ثروت و دارایی که در نهج البلاغه آمده است همکاری و مشارکت با کسانی است که در عرصه اقتصادی موفقند.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
«شَارِکوا الَّذِی [الَّذِینَ] قَدْ أَقْبَلَ [عَلَیْهِمُ] عَلَیْهِ الرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَیْه» [8]
با کسى [کسانی] که رزق به او [آنها] روى کرده شریک شوید؛ چرا که این شرکت به حصول توانگرى، سزاوارتر و به روى آوردن بهره، شایستهتر است.
در این کلام مهم، انگشت امام علیه السلام به سوی کسانی است که از یک سو استعداد الهی خود در عرصه اقتصاد را به کار گرفته اند و از سویی دیگر مواردی که دین رعایت آنها را در کسب دارایی لازم دانسته عملی ساخته اند؛ (مانند همین مواردی که در بالا به آنها اشاره شد) در نتیجه خداوند متعال توفیق مال بیشتر را به آنها داده است.
در عوض عده ای هم هستند که از چنین استعداد و قدرت تشخیصی کم بهره و حتی بی بهره اند؛ توصیه امام علی ع به این عده از افراد مشارکت و همکاری با آن کسانی است که توصیفشان گذشت.
در پایان این نوشتار تذکر این نکته لازم است:
آنچه بیان شد تمام سخن درباره این موضوع نبود ؛ بلکه پاسخی در محدوده نهج البلاغه بود نهج البلاغه ای که تنها بخشی از سخنان امام علی علیه السلام را در خود جای داده است. بی شک اگر برای پاسخ به سوال این نوشته، تمام روایات از تمام حضرات معصومین علیهم السلام را بررسی کنیم مطالب بیشتری نصیبمان خواهد شد.
پی نوشت ها :
1. خطبه 143
2. این سخن می تواند برگرفته از آیه 94/ اعراف باشد که می فرماید: وَ مَا أَرْسَلْنَا فىِ قَرْیَةٍ مِّن نَّبىٍِّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ ؛ هیچ پیامبرى را در شهرى نفرستادیم مگر آنکه اهلش را [پس از تکذیب آن پیامبر] به تهیدستى و سختى و رنج و بیمارى دچار کردیم، باشد که [به پیشگاه ما] فروتنى و زارى کنند؛ یعنی توبه کرده و به راه حق بازگشت نمایند.
3. خطبه 143
4. 12-10/ نوح علیه السلام
5. حکمت 137
6. حکمت 252
7. بنابر تفسیر آیت الله جوادی آملی این آیات مربوط به زکات واجب معروف نیست؛ زیرا آن حکم در مدینه نازل شد و حال آنکه این آیات مکی هستند. تفسیر ایشان از آیات همان است که به شکل خلاصه در متن به آن اشاره شد.
8.حکمت 230