انسان به هر زحمتی که شده، برای مدتی مهار زبان خود را به دست بگیرد و کاملا از خود مراقبت نماید تا به مرور زمان به راحتی از غیبت کردن پرهیز نماید و سعی کند که خوبیهای مردم را ببیند و به دنبال معایب آنها نباشد.
کسی که میخواهد رفتار زشت یا گناهی را ترک کند آن وقت موفق خواهد بود که به پلیدی و زشتی عملی که انجام میدهد پی برده، از این که گرفتار چنین امری شده حقیقتا در رنج و عذاب و ناراحتی باشد. اگر انسانِ گرفتار، به چنین مرحلهای رسید اولین و مهمترین گام را برای درمان برداشته است و بخشی از راه را پیموده است.
نکته بعدی این است که در درمان هر بیماری باید علل و عوامل به وجود آورنده آن را شناخت تا ضمن مبارزه با علّت، معلول را از میان برداشت و بیماری را ریشه کن نمود. مبارزه با معلول و نشانههای بیماری ممکن است برای مدت کوتاهی م?ثر باشد ولی در درازمدت مشکلی را حلّ نخواهد کرد.
همچنین بعد از رسیدن به مرحله درد و رنج و شناخت ریشههای بیماری، شخص باید نسبت به راه درمان نیز شناخت کافی داشته باشد تا به بیراهه نرفته و عمر و انرژی و توان خود را بیهوده به هدر ندهد و دست آخر هم سرخورده نشود.
حرف آخر این که مهمترین عاملى که در مبارزه با عوامل فساد و بیماریهاى معنوى و نفسانى م?ثر و کارساز است عنصر ایمان و ذکر است. اگر کسى به خداوند متعال و روز جزا واقعا ایمان داشته باشد کمتر مرتکب گناه کبیره به ویژه گناهانى مانند تهمت و غیبت مىشود.
امام صادق(علیهالسلام)مىفرماید:
«اگر سلامت خود را مىخواهى به یاد آفریدگار باش نه به یاد مخلوق و آفریده، تا یاد او براى تو مایه عبرت و مانع از غیبت باشد و به جاى گناه، ثواب نصیبت شود».[شرحمصباحالشریعة ص : 314]
امیر الم?منین(علیهالسلام) نیز مىفرماید: ذکر خدا داروى بیمارىهای دلهاست.[ «ذکر اللّه دواء أعلال النّفوس»: تصنیف غررالحکم،3619،ص188]
درمانی برای غیبت
برای درمان این صفت ناپسند اخلاقی از دو راه علم و عمل باید استفاده نمود:
الف- درمان علمی:
درمان علمی آن است که شخص غیبت کننده در پیامدهای دنیوی و اخروی این گناه- که قبلا ذکر شد - بیندیشد و آنها را با آن چه از این گناه نصیبش میشود، مقایسه کند. با این مقایسه متوجه خواهد شد که او با این گناه از چشم مردم میافتد، بغض و کینه و دشمنی ایجاد میکند، به وحدت مسلمین لطمه میزند، اعمالش نیکش تباه، دینش فاسد و از ولایت خدا خارج میشود و ... هرگاه این پیامدها را با چند لحظه بدگویی و هوسرانی مقایسه کند، پی خواهد برد که با این عمل زشت چه اشتباه بزرگی مرتکب شده و چقدر آسان دین و دنیای خود را به تباهی کشانده است.
افراط در مزاح و شوخی مذموم و در اسلام از آن نهی شده است؛ زیرا باعث سبکی و کم وقاری و موجب سقوط هیبت و حصول خواری میگردد و دل را میمیراند و از آخرت غفلت میآورد و بسا باشد که موجب عداوت و دشمنی دوستان یا آزردن و شرمنده کردن دیگران گردد
علاوه بر این، اگر دشمنى نیز داشته باشد با شخصى که از او غیبت مىکند، مقتضاى دشمنى نیز آن است که از او غیبت نکند؛ زیرا بر اساس احادیث اهلبیت(علیهمالسلام)، اعمال نیک غیبت کننده به نامه عمل کسى که از او غیبت شده و گناهان این به نامه اعمال آن منتقل مىشود. پس خواست دشمنى با او کند، با خود دشمنى کرده و بر خود صدمه زده است.
ب- درمان عملی:
آن است که انسان به هر زحمتی که شده، برای مدتی مهار زبان خود را به دست بگیرد و کاملا از خود مراقبت نماید تا به مرور زمان به راحتی از غیبت کردن پرهیز نماید و سعی کند که خوبیهای مردم را ببیند و به دنبال معایب آنها نباشد.
آوردهاند که حضرت عیسی(علیهالسلام) با عدهای از یارانش از جایی عبور میکردند که به لاشه سگی برخوردند. همراهان گفتند: چه مردار بدبویی! حضرت عیسی (علیهالسلام) فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد.
آنها نقص مردار را دیدند و حضرت عیسی کمال آن را گوشزد کرد.
چقدر خوب است بیش از آنچه به عیبهای دیگران توجه کنیم به دنبال کشف عیبهای خود باشیم. کسى که به عیوب خود آگاه و معترف باشد هرگز درصدد عیبجویى دیگران برنمىآید. خودخواهى و خودپسندى است که انسان را مغرور ساخته و به کنکاش در عیوب مردم وامىدارد. آرى، انسانى که خود را سراپا عیب و نقص مىبیند شرم دارد از این که دیگران را به خاطر همان عیوب سرزنش کند. چنان که امیرم?منان علی (علیهالسلام) فرمود:
«ای مردم! خوشا به حال کسی که مشغول بودن او به عیب خود، او را از عیبجویی دیگران باز دارد و خوشا به حال کسی که ملازم خانه خود گردد، دسترنج خویش را بخورد و به اطاعت پروردگارش مشغول باشد و بر خطاهای خویش بگرید. او به خویشتن مشغول و مردم از دستش راحت باشند» [ نهج البلاغه، خطبه 176]
بدگمانی را ترک کنیم
طبق آیه شریفه سوره حجرات، غیبت ناشی از تجسّس در احوال مردم و آن نیز ناشی از بدگمانی به آنها میباشد. بنابراین اگر انسان بتواند این حالت بدگمانی را از خود دور کند موفق شده است در خیلی از موارد خود را از کمند غیبت برهاند.
خداوند در قرآن کریم م?منان را از بدگمانی نهی کرده میفرماید:
«یا أیُّها الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبُوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ...»49/12؛
اى کسانى که ایمان آوردهاید از بسیارى از گمانها بپرهیزید؛ چرا که بعضى از گمانها گناه است.
رسولخدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)فرمود:
«إنّ اللّه حرّم من المسلم دمه و ماله و عرضه و أن یظنّ به ظنّ السّوء»؛[ بحار،ج72، ص201]
همانا خداوند خون و مال و آبروى مسلمان را محترم شمرده و سوء ظن به مسلمانان را تحریم فرموده است.
مسخره کردن و استهزاء و اهانت
خداوند متعال میفرماید: «لا یسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم،49/11»؛ هیچ گروهى گروه دیگر را مسخره نکنند، شاید آن گروه از آنها بهتر باشند.
پیغمبر اکرم (صلّىاللّهعلیهوآلهوسلّم)فرمود: «کسانى که مردم را مسخره و استهزاء مىکنند براى هر یک درى از بهشت را مىگشایند و مىگویند: بشتاب بشتاب! او با رنج و غم مىآید که داخل شود در را مىبندند، سپس درى دیگر را مىگشایند و به او مىگویند: بشتاب و زود بیا! و چون به نزدیک در مىرسد در را مىبندند و پیوسته بااو چنین مىکنند، تا در دیگر گشوده مىشود و چون مىگویند: بشتاب و تند بیا! دیگرنمىآید.»[ معراج السعاده، ص464]
انسان به هر زحمتی که شده، برای مدتی مهار زبان خود را به دست بگیرد و کاملا از خود مراقبت نماید تا به مرور زمان به راحتی از غیبت کردن پرهیز نماید و سعی کند که خوبیهای مردم را ببیند و به دنبال معایب آنها نباش
خواری در قیامت
مرحوم نراقی مینویسد: راه علاج آن این است که بداند استهزاء و مسخره کردن وى موجب خوارى خود او در قیامت در پیشگاه خداى تعالى و در نزد فرشتگان و پیامبران و همه مردم خواهد شد، پس اگر در حسرت و شرم و خجالت و خوارى خود در روزى که بار گناهان کسانى را که استهزاء کرده بر دوش دارد و به دوزخ رانده مىشود بیندیشد، به وحشت مىافتد و از خوار کردن دیگران باز مىایستد و اگر حقیقت حال خود را در روزقیامت بداند در مىیابد که سزاوارتر این است که گاهى بر خود بخندد و زمانى بگرید؛ زیرا با استهزاء کردن کسى در نزد اراذل مردم خویشتن را در معرض آن قرار مىدهد که آن شخص در قیامت در برابر دیدگان مردم دست او را بگیرد و به ضرب تازیانه، چنانکه چهارپایان را مىرانند، وى را به سوى آتش جهنم ببرد و او را استهزاء کند و از خوارى او و از اجازه الهى براى انتقام از وى شادمان باشد. پس هر که در این باره بیندیشد و دشمن جانخود نباشد، از استهزاء و مسخره کردن به کلى اجتناب خواهد نمود.
بستری برای باز شدن غیبت
افراط در مزاح و شوخی مذموم و در اسلام از آن نهی شده است؛ زیرا باعث سبکی و کم وقاری و موجب سقوط هیبت و حصول خواری میگردد و دل را میمیراند و از آخرت غفلت میآورد و بسا باشد که موجب عداوت و دشمنی دوستان یا آزردن و شرمنده کردن دیگران گردد.[ معراج السعاده، ص 464]
در ارتباط با همراهی با دوستان نیز اگر انسان از همان اول در انتخاب دوست دقت کند و افراد سالم، متدین و شایستهای را برای دوستی و مصاحبت برگزیند، در جمع چنین دوستانی گناه و غیبت نخواهد بود. از سوی دیگر چگونه انسان عاقل به خاطر خشنودی مخلوق، خالق را از خود ناخشنود میکند.