سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حضرت فاطمه

 

طبق فرمایش مرحوم محقق اصفهانی باید گفت:

 

البته باید توجه شود که مقصود از این گفتار هرگز این نیست که مقام ایشان را از پیامبر صلی الله علیه وآله یا امیرالم?منین علیه السلام بالاتر بدانیم چرا که این مطلبی است بر خلاف فرمایشات خود معصومین علیهم السلام(1) بلکه منظور صرفا مربوط به روایات موجود می باشد یعنی روایاتی که در شأن ایشان موجود است در شأن سائر معصومین علیهم السلام موجود نیست یا دست کم از این قبیل نیست که ما به نمونه هایی از این روایات اشاره می کنیم .

 

حقیقت شب قدر

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که راجع به سوره قدر فرموده اند :

«الیلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها .» (2)

شب قدر همان فاطمة است و قدر همان خداوند است (نتیجه این می شود که مراد از لیلة القدر فاطمه ی خدا می شود ) پس هر کس که فاطمه را آن گونه که حق معرفت اوست بشناسد ، شب قدر را درک نموده و فاطمه فاطمه نامیده شده است چرا که خلائق از معرفت او جدا شده اند و هرگز به مقام و منزلت او پی نخواهند برد!!!

انصافا که روایت بسیار عجیبی است که درک درست و دقیق معنای آن از عهده هر کسی بر نمی آید !

جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد مى‏شده و مسائل آتیه ‏اى که بر ذریه او مى ‏گذشته است، آن مسائل را مى ‏گفته است و حضرت امیر سلام اللَّه علیه هم ثبت مى ‏کرده است. و شاید یکى از مسائلى که گفته است، راجع به مسائلى است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- است، براى او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد

کشته راه حق

در حدیثی که دارای سند قوی و صحیح می باشد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرموده اند:

«إن فاطمة علیها السلام صدیقة شهیدة ... .» (3)

منظور از شهیده بودن همان مقتول فی سبیل الله بودن است و ممکن است که علاوه بر این به معنی گواه بر خلائق نیز باشد که از مقامات اولیا است و با معنی اول منافاتی ندارد و منظور از صدیقه بودن نیز مقامی ویژه در نزد خداوند است که کسانی مثل انبیا به آن مقام می رسند چنانچه خداوند در قرآن این مقام را برای ابراهیم و یوسف و ادریس  علیهم السلام اثبات نموده است !!(4)

 

الگوی انسان کامل

در حدیثی مسند از ولی عصر عج می خوانیم :

«وفی ابنة رسول الله صلی الله علیه وآله وعلیها إلیّ إسوة حسنة. » (5)

یعنی دختر رسول گرامی اسلام الگوی نیکویی برای من است !!

حضرت فاطمه

 


مصحف آسمانی

در ادامه مناسب است فرمایشات حضرت امام ره را راجع به یکی از این روایات فضایل حضرت زهرا علیها السلام که م?ید عرض حقیر است با هم مطالعه کنیم:

«من راجع به حضرت صدیقه- سلام اللَّه علیها- خودم را قاصر مى‏دانم که ذکرى بکنم، فقط اکتفا مى‏کنم به یک روایت که در کافى شریف است (6) و با سند معتبر نقل شده است و آن روایت این است که حضرت صادق - سلام اللَّه علیه - مى‏فرماید:

حضرت فاطمه - سلام اللَّه علیها - بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در این دنیا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین مى ‏آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض مى ‏کرد و مسائلى از آینده نقل مى ‏کرد. ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده ‏اى بوده است؛ یعنى، رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیاى عظام‏ درباره کسى این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‏ اى که واقع مى‏ شده است، مسائل را ذکر کرده است و آنچه که به ذریه او مى ‏رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر سلام اللَّه علیه هم آنها را نوشته است، کاتب وحى بوده است حضرت امیر سلام اللَّه علیه ، همان طورى که کاتب وحى رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده است - و البته آن وحى به معناى آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم صلی الله علیه وآله - کاتب وحى حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است.

حضرت امیر سلام اللَّه علیه ، همان طورى که کاتب وحى رسول خدا صلی الله علیه وآله بوده است- و البته آن وحى به معناى آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم صلی الله علیه وآله - کاتب وحى حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است

مسئله آمدن جبرئیل براى کسى یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل براى هر کسى مى‏آید و امکان دارد بیاید، این یک تناسب لازم است بین روح آن کسى که جبرئیل مى‏خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، چه ما قائل بشویم به اینکه قضیه تنزیل، تنزل جبرئیل، به واسطه روح اعظم خود این ولى است یا پیغمبر است. او تنزیل مى ‏دهد او را و وارد مى‏ کند تا مرتبه پایین یا بگوییم که خیر، حق تعالى او را مأمور مى‏ کند که برو و این مسائل را بگو. چه آن قسم بگوییم که بعض اهل نظر مى ‏گویند و چه این قسم بگوییم که بعض اهل ظاهر مى ‏گویند، تا تناسب مابین روح این کسى که جبرئیل مى ‏آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است، و انبیاى درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسى و عیسى و ابراهیم و امثال اینها، بین همه کس نبوده است، بعد از این هم بین کسى دیگر نشده است.

حتى درباره ائمه هم من ندیده ‏ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که براى حضرت زهرا - سلام اللَّه علیها - ست که آنکه من دیده ‏ام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد مى‏شده و مسائل آتیه‌‏اى که بر ذریه او مى ‏گذشته است، آن مسائل را مى ‏گفته است و حضرت امیر سلام اللَّه علیه هم ثبت مى ‏کرده است. و شاید یکى از مسائلى که گفته است، راجع به مسائلى است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- است، براى او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمى‏دانیم، ممکن است.

در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلى که براى حضرت زهرا - سلام اللَّه علیها- ذکر کرده‏اند- با اینکه آنها هم فضایل بزرگى است- این فضیلت را من بالاتر از همه مى ‏دانم که براى غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، براى طبقه بالاى انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایى که در رتبه آنها هست، براى کس دیگر حاصل نشده. و با این تعبیرى که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، براى هیچ کس تاکنون واقع نشده و این از فضایلى است که از مختصات حضرت صدیقه - سلام اللَّه علیها- استو» (7)

 

پی نوشت ها:

1- وسائل ج12 ص23 ح21920 وارشاد مفیدج2ص94 وفضائل بن شاذان ص72.

2- بحارالأنوار ج43 ص 298 .

3- کافی ج1 ص458 .

4- سوره مریم /41و56 وسوره یوسف / 46 .

5- الغیبة للشیخ الطوسی ص 286 .

6- کافی ج1 ص240 .

7- صحیفه امام ره ج20 ص 4تا 6.

ناطقه مرا مگر روح قدس کند مدد           تا که ثنای حضرت سیدة النسا کند

 


اگر کسی با روایاتی که در فضیلت اهل بیت علیهم السلام وارد شده مأنوس و آشنا باشد درمی یابد که ویژگی ای در این روایات وجود دارد که قابل چشم پوشی و گذر سطحی نیست و به جرأت می توان گفت: روایات فضیلت مجلله فاطمه زهرا سیدة نساء العالمین سلام الله علیها حتی در مورد سائر معصومین و حتی در مورد پیامبر و امیر الم?منین صلوات الله علیهم أجمعین بی نظیر یا کم نظیر است !





برچسب ها : مقاله  , 
      

حضرت فاطمه

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک

 

دوست دارم کز غمت یا فاطمه! تنها بگریم

تا سحر با یاد تو ای زهره زهرا! بگریم

دوست دارم در شب سوگ تو ای ماه مدینه!

در کنار قبر تو آیم، تک و تنها بگریم!

 

شهادت مظلومانه دخت نبی مکرم اسلام، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام تسلیت باد.

 

از غربت بی کران خود می سوزد                             باناله در این آمد و شد می سوزد

از شعله‌ی آه سینه‌ی ‌سوخته اش                           هر روز مدینه تا اُحد می سوزد

 

امام جعفر صادق علیه السلام ‏فرمود:

یوماً لَم تُرَ کَاشِرَةً وَ لَا ضَاحِکَةً ...‏؛

حضرت فاطمه علیها السلام بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، خندان و خوشحال دیده نشد ....

(کافی، 6/561)

 

جز با غم و درد و بی کسی خو نگرفت

در نزد علی دست به پهلو نگرفت

در بستر غم سه ماه جان کند اما

جز مرگ کسی سراغی از او نگرفت

 

***

همراه هلال، ماه و اختر هم سوخت                          تنها نه صدف سوخت، که گوهر هم سوخت

 در خانه وحی، ز آتش افروزی کفر                             فرزند، شهید گشت و مادر هم، سوخت!

***

مدینه بود گلشن تا تو بودی

شب و روزم چه روشن! تا تو بودی

غمی بر سینه سنگینی نمی‌کرد

صفای خانه‌ی من! تا تو بودی

 

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید از پیامبر صلوات الله علیه پرسیدم: چه کسانی اهل نجات هستند؟ فرمود: المتمسکون بما انت علیه و اصحابک؛ کسانی که از راه و رسم تو و یارانت پیروی کند

 

 

هنگامی که اولی و دومی به عیادت حضرت فاطمه علیها السلام آمده بودند، حضرت فرمود:

پروردگارا! این دو نفر مرا اذیت کردند من شکایت ایشان را به تو و به پیامبـرت مى ‏کنم! نه، به خداوند سوگند من هرگز از شما راضى نخواهم شد تا اینکه نزد پدر بزرگوارم‏ بروم و او را از این ظلم و ستمى که درباره من کردید آگاه نمایم و آن حضرت درباره شما قضاوت نماید!

(بحارالانوار، ‏43/199)

 

قلبی پر از اندوه و جراحت دارد

از غربت مرتضی مصیبت دارد

آن روز خودش غسل ‌شهادت می ‌کرد

می گفت که زخم کهنه زحمت دارد

 

حضرت فاطمه علیها السلام در ساعات پایانی زندگی اش، مقداری آب و جامه ای تازه خواست و به بهترین وجه غسل نمود. آیت الله سید کاظم قزوینی در ادامه روایت می گوید: نمی دانم شاید علت این بوده که آن بزرگوار می خواست آثار جراحت موجود در بازو و پهلوی خویش را بشوید تا ... .

(فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، ص593)

 

چشمم به غم هماره ات افتاده                               بر چشم پر از ستاره ات افتاده

وقتی که رسید دست من فهمیدم                           در کوچه دو گوشواره ات افتاده

 

***

ریحانه من چه بر سرت آوردند

صد بغض به آه همسرت آوردند

غسل تنت از من چقدر وقت گرفت

یعنی چه به روز پیکرت آوردند

 

حضرت فاطمه

حضرت علی علیه السلام بعد از شهادت فاطمه علیها السلام فرمود:

نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ                     یا لَیتَــهَا خَرَجَـت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ‏

لَا خَیرَ بَعـدَکَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا                        أَبکِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی‏

جان من با ناله ‏هاى خود حبس شده، اى کاش جان من با ناله‏ هایم خارج مى ‏شد. بعد از تو خیرى در زندگانى نخواهد بود، گریه می ‌کنم از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم.                     

(بحارالانوار، 43/213)

  

هر گوشه ببین نشانه دلتنگی ست

***

 

این اشک شبانه بوی مادر دارد                               این چادر و شانه بوی مادر دارد

      با این همه، باز جای دلتنگی نیست؟                                 سرتاسر خانه بوی مادر دارد

 

***

تو رفتی و بعد از تو چه ها می بینم

هر روز، بلا پس از بلا می بینم

می میرم و زنده می شوم در کوچه

هر بار که قاتل تو را می بینم  

حضرت فاطمه علیها السلام در ساعات پایانی زندگی اش، مقداری آب و جامه ای تازه خواست و به بهترین وجه غسل نمود. آیت الله سید کاظم قزوینی در ادامه روایت می گوید: نمی دانم شاید علت این بوده که آن بزرگوار می خواست آثار جراحت موجود در بازو و پهلوی خویش را بشوید تا ...

 

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید از پیامبر صلوات الله علیه پرسیدم: چه کسانی اهل نجات هستند؟

فرمود: المتمسکون بما انت علیه و اصحابک؛ کسانی که از راه و رسم تو و یارانت پیروی کند.

(احقاق الحق، 7/185)

 

... ‌می ماند ‌و باغ لاله ها می رویند                          در ‌نھضت ‌خون ‌علی علی می گویند

تا صبح ظھور حضرتش، فاطمیون                 تا آخر خط راه تو را می‌ پویند

 

***

دلتنگ و غریب و جان به لب رفتی تا ...

خورشید علی نیمه‌ی شب رفتی تا ...

قلب تو ز بغض عدّه ای مالامال

ای ر‌حمت ‌محض! با غضب رفتی تا ‌...

 

 امام علی علیه السلام به دومی فرمود:

هر آینه می بینم شما دو تا را که با بدنهای تازه (توسط فرزندم مهدی) از قبرتان بیرون کشیده شده اید تا اینکه به درختانی تنومند آویزان شوید... سپس امر می شود به آتش که شما را بسوزاند و آن آتش همان آتشی است که بر در خانه ام افروختید تا من و فاطمه و فرزندانم را بسوزانید.

(مدینة المعاجز،2/245)

 

... تا آن مه غائب از نظر برگردد

با دا‌غ هزار خون جگر برگردد

تا منتقم خون تو و فرزندت

یک جمعه غروب از سفر برگردد

هر لحظه من بهانه دلتنگی ست

زنده ست تمام خاطراتت بانو

این خانه پس از تو خانه دلتنگی ست





برچسب ها : پیامک  , 
      

کلاس های قرآنی در موسسه قرآنی آیات هدایت در قم

کلاس های قرآنی در موسسه قرآنی آیات هدایت در قم



      

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:هر که دنبال عیب‌های مؤمنان باشد خداوند عیب‌های او را دنبال کند و هر که خداوند تعالی عیوبش را جستجو کند، رسوا می‌شود.
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند: عیب‌های مؤمنان را جستجو نکنید، زیرا هر که دنبال عیب های مؤمنان باشد، خداوند عیب های او را دنبال کند و هر که خداوند تعالی عیوبش را جستجو کند، او را رسوا سازد گرچه درون خانه‌اش باشد.


متن حدیث:

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لا تَتَّبِعوا عَوراتِ المُؤمِنینَ ؛ فَاِنَّهُ مَن تَتَبَّعَ عَوراتِ المُؤمِنینَ تَتَبَّعَ اللهُ عَورَتَهُ، وَ مَن تَتَبَّعَ اللهُ عَورَتَهُ فَضَحَهُ وَ لَو فی جَوفِ بَیتِهِ


«میزان الحمه، جلد9،صفحه4224»



      

امام جعفر صادق علیه‌السلام فرموده‌اند هرکس صبر کند، درجه شهیدی را که در پیشاپیش پیامبر اکرم(ص) به دفاع پرداخته و شربت شهادت نوشیده است، به دست می‌آورد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس صبر و شکیبایی کند،به خاطر آن به مقام روزه داران شب زنده دار می رسد و درجه شهیدی که در پیشاپیش پیغمبر اکرم(ص) به دفاع پرداخته وشربت شهادت نوشیده است را به دست می آورد.


متن حدیث:

قال الصادق علیه السلام:
 انه من صبر نال بصبره درجة الصائم القائم، و درجة الشهید الذی ضرب بسیفه قدام محمد صلی الله علیه و اله.



«وسائل الشیعه،جلد 11،کتاب جهاد،صفحه 209»



      

همه ی ما کم و بیش با آثار و فواید صدقه آشنا هستیم،و اکثریت این گفتار "صدقه رفع بلاست" را شنیده ایم،آیا کمی یا زیادی صدقه در اثرات آن تأثیر دارد؟حال در این نوشتار بیشتر سعی بر آن است که به یکی از سخنان علی بن ابیطالب در مورد مقدار صدقه بپردازیم،که آیا پرداخت صدقه اندک با عدم پرداخت آن یکی است؟

صدقه
بخشش کم

و قال علی علیه‌السلام : "لاَ تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ"(1) از بخشش کم حیا مکن زیرا محروم ساختن از آن هم کمتر است!

بسیارند کسانی که معتقدند باید بخشش به مقدار قابل ملاحظه باشد و اگر انسان توان آن را نداشت، ترک کند. در حالی که بخشش کم حداقل دو فایده دارد: نخست این که در بسیاری از موارد همین مقدار حل مشکلی می کند و دیگر اینکه دست رد به سینه درخواست کننده زدن، نوعی اهانت است و این کار جلوی اهانت را می گیرد. اضافه بر اینها روح سخاوت را در انسان در تمام حالات پرورش می دهد.

تعبیر به"إِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ": نوعی کنایه و تشبیه است، زیرا محروم کردن قابل مقایسه با مقدار مالی که انسان می‌بخشد نیست تا بگوییم این ازآن کمتر است. امام محروم کردن را نیز نوعی بخشش بسیار کم محسوب کرده که هر بخششی از آن بیشتر است.

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم: "هر کار نیکی صدقه ای محسوب می شود خواه به غنی باشد یا فقیر، بنابراین صدقه را ترک نکنید  هر چند به نیمی از دانه خرما باشد و خود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمی از یک دانه خرما باشد، زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را برای صاحبش پرورش می دهد، همانگونه که شما بچه اسب یا بچه شتر خود را پرورش می دهید و در روز قیامت پرورش یافته آن را به او باز می گرداند تا جایی که بزرگتر از کوه عظیمی خواهد بود."(2)  

فواید صدقه

حضرت علی (علیه السلام) فرمود: روزى را به وسیله صدقه فرود آورید!(3)

 و آن حضرت فرمود: ایمانتان را با صدقه حفظ کنید، و اموالتان را با زکات نگهدارید، و امواج بلاء را با دعا دور سازید.(4)

و آن حضرت فرمود: آن گاه که فقیر و نیازمند شدید، با خداوند بوسیله صدقه تجارت کنید.(5)

و امام ابو جعفر علیه السّلام فرمود: نیکوکارى و صدقه‏ فقر را از میان می برند، و بر عمر مى‏افزایند، و هفتاد احتمال مردن به وضع بد را از صاحبشان دفع می کنند.(6)

در حدیثی از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم:"هر کار نیکی صدقه ای محسوب می شود خواه به غنی باشد یا فقیر،بنابراین صدقه را ترک نکنید هرچند به نیمی از دانه خرما باشد وخود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمی از یک دانه خرما باشد،زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را برای صاحبش پرورش می دهد،همانگونه که شما بچه اسب یا بچه شتر خود را پرورش می دهید ودر روز قیامت پرورش یافته آن را به او باز می گرداند تا جایی که بزرگتر از کوه عظیمی خواهد بود

و امام صادق علیه السّلام فرمود: بیمارانتان را با صدقه‏ مداوا کنید، و بلا را با دعا دفع نمائید، و نزول رزق را بوسیله صدقه‏ بطلبید، زیرا که صدقه‏ رزق را از میان دو فکّ هفتصد شیطان که همگى مانع وصول آنند رها می سازد، و هیچ چیز بر شیطان سنگین‏تر از صدقه‏ بر م?من نیست. و صدقه‏ پیش از آنکه در دست بنده واقع شود، در دست خداى تبارک و تعالى قرار می‌گیرد.(7)

 و آن امام علیه السّلام فرمود: براى شخص بیمار مستحبّ است که بدست خود صدقه‏ را به سائل بدهد، و از سائل بخواهد که در باره‏اش دعا کند.(8)

صدقه

 


داستانى شگفت از صدقه‏

مردى بنام عابد، از نیکان قوم موسى، سى سال از حضرت حق درخواست فرزند داشت ولى دعایش به اجابت نرسید. به صومعه یکى از انبیاى بنى اسرائیل رفت و گفت: اى پیامبر خدا! براى من دعا کن تا خدا فرزندى به من عطا کند، من سى سال است از خدا درخواست فرزند دارم ولى دعایم به اجابت نمى‏رسد. آن پیامبر دعا کرد و گفت: اى عابد! دعایم براى تو به اجابت رسید، به زودى فرزندى به تو عطا مى‏شود، ولى قضاى الهى بر این قرار گرفته که شب عروسى آن فرزند شب مرگ اوست!!

عابد به خانه آمد و داستان را براى همسرش گفت؛ همسرش در جواب عابد گفت: ما به سبب دعاى پیامبر از خدا فرزند خواستیم تا در کنار او در دنیا راحت بینیم، چون به حد بلوغ رسد به جاى آن راحت، ما را محنت رسد، در هر صورت باید به قضاى حق راضى بود. شوهر گفت: ما هر دو پیر و ناتوان شده‏ایم‏، چه بسا که وقت بلوغ او عمر ما به پایان رسد و ما از محنت فراق او راحت باشیم.

پس از نُه ماه پسرى نیکو منظر و زیبا طلعت به آنان عطا شد؛ براى رشد و تربیت او رنج فراوان بردند تا به حد رشد و کمال رسید؛ از پدر و مادر درخواست همسرى لایق و شایسته کرد؛ پدر و مادر نسبت به ازدواج او سستى روا مى‏داشتند، تا از دیدار او بهره بیشترى برند؛ بناچار کار به جایى رسید که لازم آمد براى او شب زفاف برپا کنند؛ شب عروسى به انتظار بودند که چه وقت سپاه قضا درآید و فرزندشان را از کنار آنان برباید؛ عروس و داماد شب را به سلامت به صبح رساندند و هم چنان به سلامت بودند تا یک هفته بر آنان گذشت، پدر و مادر شادى کنان به نزد پیامبر زمان آمدند و گفتند: با دعایت از خدا براى ما فرزندى خواستى و گفتى که شب زفاف او با شب مرگ او یکى است، اکنون یک هفته گذشته و فرزند ما در کمال سلامت است!

و امام صادق علیه السّلام فرمود: بیمارانتان را با صدقه‏ مداوا کنید، و بلا را با دعا دفع نمائید، و نزول رزق را بوسیله صدقه‏ بطلبید، زیرا که صدقه‏ رزق را از میان دو فکّ هفتصد شیطان که همگى مانع وصول آنند رها می سازد، و هیچ چیز بر شیطان سنگین‏تر از صدقه‏ بر م?من نیست. و صدقه‏ پیش از آنکه در دست بنده واقع شود، در دست خداى تبارک و تعالى قرار می گیرد

پیامبر گفت: شگفتا! آنچه من گفتم از نزد خود نگفتم، بلکه به الهام حق بود، باید دید فرزند شما چه کارى انجام داد که خداى بزرگ، قضایش را از او دفع کرد. در آن لحظه جبرئیل امین آمد و گفت: خدایت سلام مى‏رساند و مى‏گوید: به پدر و مادر آن جوان بگو: قضا همان بود که بر زبان تو راندم، ولى از آن جوان خیرى صادر شد که من حکم مرگ را از پرونده‏اش محو کردم و حکم دیگر به ثبت رساندم، و آن خیر این بود که: آن جوان در شب عروسى مشغول غذا خوردن شد، پیرى محتاج و نیازمند در خانه آمد و غذا خواست، آن جوان غذاى مخصوص خود را نزد او نهاد، آن پیر محتاج غذا را که در ذائقه‏اش خوش آمده بود، خورد و دست به جانب من برداشت و گفت: پروردگارا! بر عمرش بیفزا. من که آفریننده جهانم به برکت دعاى آن نیازمند هشتاد سال بر عمر آن جوان افزودم تا جهانیان بدانند که هیچ‏کس در معامله با من از درگاه من زیانکار برنگردد و اجر کسى به دربار من ضایع و تباه نشود .(9) 

نتیجه:

مهم اینست که انسان در انفاق خود، هر چند کم اخلاص داشته باشد. این خلوص نیت کم را بسیار و کوچک را بزرگ می‌کند.

    ببخش مال و مترس از کسی که هرچه دهی                             جزای آن به یکی ده ز دادگر یابی

پی نوشت ها:

1-نهج البلاغه،حکمت 67

2-بحار الانوار،ج71،ص410.

3- نهج البلاغه ،حکمت137.

4- نهج البلاغه ،حکمت 146.

5- نهج البلاغه ،حکمت 258.

6- من لا یحضره الفقیه ،ترجمه غفارى، على اکبر ومحمد جواد و بلاغى، ج‏2 ،ص 374.

7-همان

8-همان،ص375.

9- الستین الجامع،ص44.





برچسب ها : مقاله  , 
      

حضرت محمد

 

در زمان ولادت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و اله) این ندا از آسمان شنیده شد: «جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا(اسراء/81)» (بحارالانوار، ج 15ص274)

یک افسانه و یک حقیقت

برخی از تاریخ نویسان می گویند: هیچ یک از دایگان حاضر نشد به محمد (صلی الله علیه و اله) شیر دهد، زیرا بیشتر طالب بودند که اطفال غیر یتیم را انتخاب کنند، تا از کمکهای پدران آنها بهره مند شوند، و نوعاً از گرفتن طفل یتیم سر باز می زدند. حتی حلیمه این بار از قبول او سر باز زد ولی چون بر اثر ضعف اندام، هیچ کس طفل خود را به او نداد؛ ناچار شد که نوه ی عبدالمطلب را بپذیرد و با شوهر خود چنین گفت که: برویم همین طفل یتیم را بگیریم و با دست خالی برنگردیم، شاید لطف الهی شامل حال ما گردد. اتفاقاً حدس او صائب درآمد، از آن لحظه که آماده شد به « محمد »، آن کودک یتیم، خدمت کند؛ الطاف الهی سراسر زندگی او را فرا گرفت.

نخستین قسمت این تاریخ افسانه ای بیش نیست، زیرا عظمت خاندان بنی هاشم؛ و شخصیت مردی مانند «عبدالمطلب» که جود و احسان، نیکوکاری و دستگیری او از افتادگان، زبانزدِ خاص و عام بود، سبب می شد که نه تنها دایگان سر باز نزنند بلکه مایه ی سر و دست شکستن دایگان درباره او می گردید. از این جهت این بخش از تاریخ افسانه ای بیش نیست.

علت اینکه او را به دیگر دایگان ندادند، این بود که نوزاد قریش پستان هیچ یک از زنان شیرده را نگرفت. سرانجام، حلیمه ی سعدیه آمد پستان او را مکید. در این لحظه وجد و سرور خاندان عبدالمطلب را فرا گرفت.

عبدالمطلب رو به حلیمه کرد و گفت: از کدام قبیله ای؟ گفت: از « بنی سعد ». گفت: اسمت چیست؟ جواب داد: حلیمه. عبدالمطلب از اسم و نام قبیله او بسیار مسرور شد و گفت: آفرین آفرین، دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته، یکی سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری.

عظمت خاندان بنی هاشم؛ و شخصیت مردی مانند «عبدالمطلب» که جود و احسان، نیکوکاری و دستگیری او از افتادگان، زبانزدِ خاص و عام بود، سبب می شد که نه تنها دایگان سر باز نزنند بلکه مایه ی سر و دست شکستن دایگان درباره او می گردید. از این جهت این بخش از تاریخ افسانه ای بیش نیست

ماجرای مرد یهودی

روایت شده که وقتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دیده به جهان گشود، مردی یهودی نزد قریشیان رفت و گفت: آیا امشب در میان شما کودکی به دنیا آمده است؟... گفتند: آری. گفت: مرا نزد او ببرید تا ببینمش. قریش همراه او حرکت کردند و نزد آمنه رفتند و به او گفتند: کودک خود را بیاور تا او را بنگریم. مرد یهودی کودک را گرفت و به او نگاه کرد و سپس با مشاهده خالی که بین شانه های کودک بود، بیهوش شد. پس از این که به هوش آمد، مردان قریشی به او گفتند: چرا بیهوش شدی؟ گفت:

مقام نبوت، تا روز قیامت از بنی اسرائیل بیرون رفت. سوگند به خدا این کودک همان پیامبری است که آن ها را به هلاکت می رساند. شادمان شوید. سوگند به خدا این مولود شکوه و عظمت شگفتی به شما می بخشد و زبانزد مردم مشرق و مغرب خواهد شد.

نامهای آسمانی

جابربن عبداللّه انصاری روایت کرده که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: من شبیه ترین مردم به حضرت آدم هستم و حضرت ابراهیم، شبیه ترین مردم به من بود. هم چنین حق تعالی نام مرا در تورات و انجیل بسیار یاد کرده و کلام خود را به من تعلیم نموده، نام مرا از نام های بزرگوار خود برگرفته است. او محمود است و مرا محمد نام نهاده. در تورات هم مرا «احید» نامید؛ زیرا به واسطه توحید و یگانه پرستی، جسدهای امت من بر آتش جهنم حرام گردیده است. در کتاب مقدس ترسایان مرا «احمد» نامید؛ زیرا من در میان آسمان محمودم و امت من حمد کنندگان اند. در زبور هم مرا «ماحی» نامید؛ زیرا به سبب من، زمین عبادت بت ها را محو می کند. در قرآن نیز مرا «محمد» نامید؛ زیرا در قیامت همه امت ها مرا ستایش خواهند کرد، چون در روز قیامت، هیچ کس جز به اذن من شفاعت نخواهد کرد.

ما باید به پیامبر اقتدا و تأسّی کنیم، نه فقط در چند رکعت نماز خواندن؛ در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و معامله مان هم باید به او اقتدا کنیم، پس باید او را بشناسیم. خدای متعال، شخصیت روحی و اخلاقی آن بزرگوار را در ظرفی تربیت کرد و به وجود آورد که بتواند آن بار عظیم امانت را به دوش حمل کند»

خنده پیامبر خوبیها

انس بن مالک می گوید: من در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بودم که یک نفر بیابان نشین آمد و عبای آن حضرت را گرفت و محکم کشید، به طوری که حاشیه آن عبا، گردن آن حضرت را خراشید. مرد عرب با گستاخی گفت: ای محمد! از مال خدا که در نزد تو هست، بر این دو شترم بارکن تا ببرم؛ چرا که این اموال نه مال توست، نه مال پدرت. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اندکی سکوت کرد و سپس فرمود:

مال، مال خداست و من بنده خدا هستم. آن گاه فرمود: ای اعرابی! آسیبی که به من رساندی، به تو برسانم؟ مرد گفت: نه، زیرا تو، بدی را با بدی جواب نمی دهی. پیامبر صلی الله علیه و آله از سخن او خندید و سپس دستور داد بر یکی از شتران او جو و بر دیگری خرما بار کردند و به او دادند.

 

سیمای نبوی در کلام رهبری

رهبر معظم انقلاب اسلامی، درباره وجود گران قدر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرموده اند:

«نبیّ مکرم اسلام، جدای از خصوصیات معنوی و نورانیت و اتصال به غیب، و آن مراتب و درجاتی که امثال بنده از فهمیدن آن ها حتی قاصر هستیم، از لحاظ شخصیت انسانی و بشری، یک انسان فوق العاده، طراز اول و بی نظیر است. یک شخصیت عظیم، با ظرفیت بی نهایت و با خلق و رفتار و کردار بی نظیر، در صدر سلسله انبیا و اولیا قرار گرفته است و ما مسلمانان موظف شده ایم که به آن بزرگوار اقتدا کنیم. ما باید به پیامبر اقتدا و تأسّی کنیم، نه فقط در چند رکعت نماز خواندن؛ در رفتارمان، در گفتارمان، در معاشرت و معامله مان هم باید به او اقتدا کنیم، پس باید او را بشناسیم. خدای متعال، شخصیت روحی و اخلاقی آن بزرگوار را در ظرفی تربیت کرد و به وجود آورد که بتواند آن بار عظیم امانت را به دوش حمل کند».





برچسب ها : حضرت محمد(ص)  , 
      

 

خرم دلی که منبع انهار کوثر است

                           کوثر کجا زدیده پر اشک بهتر است

نام حسین و کرببلا هر دو دلرباست

                        نام علی اکبر از آن دلرباتر است

رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید

                                  دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است

           هر یک شهید مرقدشان چهار گوشه داشت

                                             شش گوشه یک ضریح در آن هفت کشور است

 پرسیدم از کسی سببش را بگریه گفت

                              پایین پای قبر حسین قبر اکبر است

پایین پای علی اکبر جوان    

                                     هفتاد و یک شهید چو خورشید انور است

بر سمت راست مرقد یک پیر جلوه کرد

                                 در گوشه رواق که نزدیکی در است

پرسیدم از مخادم آن کاین مزار کیست ؟

                                     گفتا حبیب نور دو چشم مظاهر است

در جنب نهر علقمه دیدم یکی شهید

                                    گفتم چرا جدا ز شهیدان دیگر است؟

گفتا خموش باش که عباس نامدار

                                  منظور او ادب به جناب برادر است

رفتم به خیمه گاه شنیدم بگوش دل

                                    آنجا فغان زینب و کلثوم اطهر است

رفتم به سوی خیمه بیمار کربلا

                              دیدم که با دو صد غم و محنت برابر است

وارد شدم به حجله داماد کربلا

                              دیدم عروس قاسم دستش زخون تر است

رفتم ز کربلا به سر تربت علی

                                دیدم که بارگاه علی عرش اکبر است

وارد شدم به صحن و سرایش به صد امید

                                   دیدم که چلچراغ علی سرو کوثر است

برگشتم از رواق شدم وارد حرم

                                  دیدم که چشم نوح نبی جای حیدر است

پر نور چشم نوح نبی از علی بود

                                  این نکته هم ز کاتب از خاک کمتر است

شاها تویی که (ناصر دین) باد چاکرت

                                  منظور او به اذن جناب مطهر است

(ناصر) چو بر نجف برسید و بگریه گفت

                                هر صبح و شام چشم امیدش بدین در است




      

عزاداری

 

 

اما چند در صد ما سعی می کنیم در این ماه کمی به خودمان برسیم، ببینیم از امام حسین علیه السلام سوای از خطابه ها و روضه ها چه می دانیم، چقدر از ابعاد شخصیتی ایشان اطلاع کسب کرده ایم، یا وقتی داریم با شدّت و حدت  تمام بر سر و سینه خود می زنیم و فریاد می زنیم "حسین،حسین" اصلا می دانیم این حسین کیست؟

ما همین قدر می دانیم که ایشان برای دفاع از دین خدا قیام کردند و کشته شدند، ما از ایشان یک قهرمان حماسی ساخته ایم و بس.

از محرم و رسالت خودمان چه می دانیم بارها محرم ها آمدند و رفتند و چه بسا به بسیاری از ما خیلی هم خوش گذشت هیئت ها رفتیم و گریه ها کردیم و نذری ها خوردیم و ...دیگر چه کردیم؟

چند بار آمدیم درس بگیریم؟ چند بار آمدیم حسینی شویم؟ چند بار انقلاب کردیم در میدان وجود خودمان روبه روی هوس هایمان ایستاده ایم و به خاکش زدیم؟

ما از محرم یک تفریح در ذهن خود ساخته ایم و بسیاری از ما لحظه شماری می کنیم تا عاشورا و تاسوعایی بیاید و مسافرتی برویم و حال و هوایی عوض کنیم.

اشک ریختنی برای ما مغفرت می آورد که از روی شناخت باشد، ما باید به کتب تاریخی و روایی سر بزنیم سیره حضرت و یارانشان را بشناسیم، و به چند سخنرانی و مداحی دلخوش نکنیم و گمان کنیم که امام حسین علیه السلام را شناخته ایم

این هاست آنچه ما از محرم و کربلا و عزاداری در ذهن خودمان ساخته ایم، بعضی از ما به آرایش سر و صورتمان می پردازیم تا به هیئت رفته و دلبری کنیم، جوانانی را می بینم که بدون هیچ رابطه محرمیتی دست در دستان هم در هیئت ها رفت و آمد می کنند و خود را عزادار ابا عبدالله علیه السلام می دانند!

گاه دیده می شود در بعضی از هیئت ها در قسمت بانوان گروه گروه نشسته اند و به توصیف لباس و جواهرات همدیگر مشغولند و گاه بلند بلند می خندند.

اما ای کاش ما کمی با خودمان خلوت می کردیم و کلاهمان را قاضی می کردیم ببینیم این است مسلمانی ما؟ این است پاسخ به آن جانفشانی ها و حماسه هایی که تا ابد نوع بشر، انسانیّت خود را وام دار آن می دانند؟!

 

چرا اینگونه ایم؟

البته ما برای نشان دادن چنین رفتاری حق داریم، ما چه می دانیم "حسین" کیست که عزادارش شویم، ما چه می دانیم "زینب" که بود که جگرمان از یادآوری غمش بسوزد.

ما چه می دانیم "محرم" چیست که مراعاتش را بکنیم، خب وقتی این ها را نمی دانیم چه انتظاری از خودمان داشته باشیم؟ همین یک قطره اشک به اندازه یک بال مگس را به هر زحمتی هست می ریزیم و خوشحال و سرمست از اینکه آمریزیده شده ایم به روال زندگیمان ادامه می دهیم.

عاشورا

 

اما عزیزان!

 

"محرم" فرصتی است که اگر قدرش را ندانیم و معرفت به وقایعش را پیدا نکنیم عمر بر باد داده و عمری را به بیراهه سپری خواهیم کرد.

ما باید به پیروی از پیشوایان دینمان، امامان عزیزمان، محرم را به گونه ای دیگر سپری کنیم. باید همدرد آن ها باشیم و غمشان را بخوریم که آن ها داغدار نشدند و آسیب ندیدند مگر به خاطر من و شما و امثال ما، آیا شایسته نیست که به پاس این همه گذشت، ما نیز لحظه ای کوتاه از خود غافل شویم و به عظمت ایشان چشم بدوزیم شاید بزرگی را آموختیم.

برای شناخت بهتر ماه محرم و قیام با عظمت امام حسین علیه السلام ما باید تشنه باشیم باید مطالعه کنیم، کتاب بخوانیم و پژوهش کنیم. یکی از اساتید بزرگ می فرمود: اگر شما می خواهید واقعا دم از "حسین" بزنید و او را بشناسید، با خود عهد کنید که هر سال محرم یک کتاب در مورد ایشان بخوانید.

واقعا اطلاعات ما از ابعاد واقعه عظیم کربلا و مقام امامت امام حسین علیه السلام خیلی ناچیز است، اشک ریختنی برای ما مغفرت می آورد که از روی شناخت باشد، ما باید به کتب تاریخی و روایی سر بزنیم سیره حضرت و یارانشان را بشناسیم، و به چند سخنرانی و مداحی دلخوش نکنیم و گمان کنیم که امام حسین علیه السلام را شناخته ایم.

کسى که در حضورش یاد مصیبت ما بشود، و در چشمش گرچه به اندازه بال مگس، اشک جمع شود، خداوند گناهانش را هر چند مانند کف دریا باشد، بیامرزد

ماه محرّم در روایات

1- امام باقر علیه السّلام فرمود: امام سجاد علیه السّلام همواره مى‏فرمود:« هر م?منى که از چشمانش به خاطر مصیبت قتل حسین علیه السّلام اشک جارى شود تا به گونه‏اش برسد، خداوند او را در غرفه‏هایى از بهشت به مدّت بسیار طولانى سکونت دهد، و هر م?منى که به خاطر مصائبى که از ناحیه دشمن در دنیا به ما رسیده، بگرید و اشکش در صورتش جارى شود، خداوند او را در خانه صدقش ساکن نماید، و هر م?منى که در راه ما آزار ببیند، خداوند آن آزار را از او برهاند، و آبرویش را نگه دارد، و او را در قیامت از عذاب آتش، ایمن گرداند.»

2- امام صادق علیه السّلام فرمود: «من ذکرنا عنده ففاضت عیناه و لو مثل جناح الذّباب غفر اللَّه له ذنوبه و لو کان مثل زبد البحر»؛ کسى که در حضورش یاد مصیبت ما بشود، و در چشمش گرچه به اندازه بال مگس، اشک جمع شود، خداوند گناهانش را هر چند مانند کف دریا باشد، بیامرزد. (غم نامه کربلا / ترجمه االهوف على قتلى الطفوف، ص: 36)

3- حسن بن على بن فضال از حضرت رضا (علیه السلام) روایت کرده که آن جناب فرمود: هر کس در روز عاشورا کارهاى خود را ترک کند و شغل خود را واگذارد حق تعالى حاجت هاى دنیا و آخرت او را برآورد و کسى که روز عاشورا روز مصیبت و حزن و گریه او باشد حق تعالى روز قیامت را روز فرح و سرور او گرداند و در باغ هاى بهشت چشم او بوجود ما روشن شود و هر کس روز عاشورا را روز برکت نامد و در آن روز چیزى در منزل خود ذخیره کند آن ذخیره از براى او مبارک نباشد و حق تعالى در روز قیامت او را با یزید و عبیداللَّه بن زیاد و عمر بن سعد در اسفل درکات جهنم محشور گرداند. (عیون أخبار الرضا علیه السلام / ترجمه آقا نجفى  ج‏1 225)


ماه محرم که می آید صحبت از امام حسین علیه السلام از هر گوشه و کناری به گوش می رسد، بسیاری از ما از قبل از ماه محرم سعی می کنیم برنامه خود را تنظیم کنیم که دهه اول آن را در کدام حسینیه یا هیئت بگذرانیم، و برنامه مداحان مختلف را چک می کنیم تا ببینم کجا به روضه خوانی می روند ما هم برویم.





      

محرم الحرام

 

پیش از اسلام، عرب جنگ در ماه محرم را حرام می دانست و ترک مخاصمه می کرد؛ لذا از آن زمان این ماه بدین اسم نامگذاری شد.(1) و روز اول محرم را اول سال قمری قرار دادند.(2) در توضیح این که چرا ماه های دیگر که جنگ در آنها حرام است، محرم نامیده نمی شود می توان گفت: چون ترک جنگ از این ماه شروع می شد به آن محرم گفتند.


 

این ماه در مکتب تشیع یادآور نهضت حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) و حماسه جاودان کربلاست.

این ماه، یادآور دلاورمردی های یاران با وفای اباعبدالله الحسین(علیه السلام)، فداکاری های زینب کبری(سلام الله علیها)، حضرت سجاد(علیه السلام)، و همه اسرای کاروان امام حسین(علیه السلام)، است. این ماه، یادآور خطبه ها و شعارهای آگاهی بخش سالار شهیدان، نطق آتشین حضرت زینب(سلام الله علیها) و خطابه غرّای زین العابدین(علیه السلام)، است.

این ماه، یادآور استقامت حبیب بن مظاهر و شهادت عون و جعفر است.

آری این ماه، ماه پیروزی حق بر باطل است.

 

محرم از منظر معصوم

شیعیان از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است: «وقتی محرم فرا می رسید، پدرم خندان دیده نمی شد، حزن و اندوه تا پایان دهه اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود.»(3)

همچنین حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره عاشورا می فرماید: «کسی که عاشورا روز مصیبت و اندوه و گریه اش باشد، خداوند قیامت را روز شادمانی و سرور او قرار خواهد داد.»(4)

 

اعمال شب اول ماه محرم

نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است:

دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.

روزه گرفتن در روز عاشورا کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود

در فضیلت این نماز چنین آمده است:

«خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(5)

احیای این شب.(6)

نیایش و دعا.(7)

 

اعمال روز اول محرم

اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(8)

دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(9)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.

عزاداری

 


روز دوم محرم

در چنین روزی کاروان امام حسین(علیه السلام) در سال 61 ه.ق وارد سرزمین کربلا شد و با ممانعت لشکر حرّ مجبور به توقّف در آنجا گردید.(10)

 

روز سوم محرم

از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است: «هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(11) در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.

 

روز چهارم محرم

بی نتیجه بودن مذاکره حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)، با عمر بن سعد برای وادار کردن لشکر وی به ترک جنگ و دعوت او و لشکرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.

 

روز هفتم محرم

روزه گرفتن مستحب است.

از امام رضا(علیه السلام)، چنین نقل شده است: وقتی محرم فرا می رسید، پدرم خندان دیده نمی شد، حزن و اندوه تا پایان دهه اول بر او غالب بود و روز عاشورا، روز حزن و مصیبت و گریه ایشان بود

روز نهم محرم

تاسوعای حسینی، روز محاصره امام حسین(علیه السلام) و اصحابش در سرزمین کربلا توسط سپاه شمر.(12)

 

اعمال شب عاشورا

1ـ چند نماز برای این شب در روایات آمده است که یکی از آنها چنین است:

چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد، 50 بار سوره توحید خوانده می شود. پس از پایان نماز، 70 بار «سبحان الله والحمدالله و لا اله الاّ الله و الله اکبر ولا حول ولا قوة الاّ بالله العلیّ العظیم» خوانده شود.(13)

2ـ احیای این شب کنار قبر امام حسین(علیه السلام).(14)

3ـ دعا و نیایش. (15)

 

اعمال روز عاشورا

عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) و شهدای کربلا، در این مورد از امام رضا(علیه السلام) نقل شده است:

هر کس کار و کوشش را در این روز، رها کند، خداوند خواسته هایش را برآورد و هر کس این روز را با حزن و اندوه سپری کند، خداوند قیامت را روز خوشحالی او قرار دهد. (16)

2ـ زیارت امام حسین(علیه السلام).(17)

3ـ روزه گرفتن در این روز کراهت دارد؛ ولی بهتر است بدون قصد روزه، تا بعد از نماز عصر از خوردن و آشامیدن خودداری شود. (18)

4ـ آب دادن به زائران امام حسین(علیه السلام).(19)

5ـ خواندن سوره توحید هزار مرتبه.(20)

6ـ خواندن زیارت عاشورا. (21)

7ـ گفتن هزار بار ذکر «اللّهم العن قتلة الحسین(علیه السلام).»(22)

 

روز دوازدهم محرم

ورود کاروان اسیران کربلا به کوفه و شهادت حضرت سجاد(علیه السلام) در سال 94 ه ق.

 

پی نوشت ها:

1) مصباح کفعمی، ص 509.

2) فرهنگ عاشورا، ص 405، جواد محدثی.

3) وسائل الشیعه، ج 5، ص 394، حدیث 8.

4) همان، حدیث 7.

5) بحارالانوار، ج 98، ص 333؛ وسائل الشیعه، ج 5، ص 294، حدیث 1؛ مفاتیح الجنان، ص 286.

6) مصباح المتهجد، ص 783.

7) بحارالانوار، ج 98، ص 324.

8) عروة الوثقی، ج 2، ص 243؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 347، حدیث 3.

9) بحارالانوار، ج 98، ص 334.

10) فرهنگ عاشورا، ص 406.

11) عروة الوثقی، ج 2، ص 242؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 348.

12) وسائل الشیعه، ج 7، ص 339، حدیث 1.

13) همان، ص 295، حدیث 4 و 5.

14) بحارالانوار، ج 98، ص 340.

15) همان، ص 338.

16) بحارالانوار، ج 98، ص 43، حدیث 5.

17) کامل الزیارات، ص 174، حدیث 5 و 6.

18) وسائل الشیعه، ج 7، ص 338، حدیث 7.

19) کامل الزیارات، ص 174، حدیث 5.

20) وسائل الشیعه، ج 7، ص 339، حدیث 8.

21) کامل الزیارات، ص 174.

22) مفاتیح الجنان، ص 298.





      
<      1   2   3   4   5   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده

+ سلام وب قشنگی داری خوشحال شدم که پیامت را دیدم